Wednesday 2 July 2014

درخراسان و مصر و شام و عراق- فتنه و کارزار میبینم (شاه نعمت الله ولی) 18


   درخراسان و مصر و شام و عراق- فتنه و کارزار میبینم (شاه نعمت الله ولی)

ferghe-shah1
امروز کار این جوجه اطلاعاتی های بیسوادِ "بسیجی" به فضاحت کشیده شده. آنچنان زیر کوه وقار و حقانیت حضرت سیدنورالدین شاه نعمت الله ولی تبدیل به پودر شده اند که دیگر هیچ نوع مهمل پراکنی از جانبشان پوشالی بودن ساختار شان را نمیپوشاند.
این به اصطلاح عناصر "حلقه های صالحین "و "افسران جنگهای نرم و گرم و سرد"  کم مایه هستند. 
مقاله مضحک زیررا- که ازسایت تکفیری و بیچاره  موسوم به فرقه نیوز برگرفته شده - مطالعه بفرمائید و اگر توانستید مبتدا و خبر و فعل و فاعل آن را استخراج نمائید!!  آیا بهتر نبود این "بر و بچ" های بسیجی را یکی دو ماه سر کلاسهای اکابر میفرستادند تا فارسی نویسی را آموزش بگیرند!
فرقه نیوز-بخش صوفیه و دراویش: بدون تردید یکی از بزرگان طریقت و عرفان در ایران و جهان اسلام شاه نعمت الله ولی است، برای اثبات بزرگی شاه نعمت الله ولی همین بس که تمامی فرقه‌های صوفیه در صدد این هستند که برای مشروع جلوه دادن سلوک و عرفان خود، فرقه خود را نعمت اللهی جلوه دهند تا مهر بطلان بر سلوک پوشالی آن‌ها زده نشود.
امروزه با تعدد فرقه‌های صوفیه و ادعای آن‌ها بر اینکه شاخه اصلی سلسله نعمت اللهی هستند این سوال بر ذهن جویندگان عرفان حقیقی به وجود می‌آید که چگونه با این همه ادعا می‌توان سلسله اصلی منتسب به شاه نعمت الله ولی را تشخیص داد.
در قسمت اول «تیشه بر عرفان شاه نعمت الله ولی توسط فرقه صوفیه ملاسلطان بیچاره» به صورت مستند ثابت کردیم که نظر شاه نعمت الله ولی در مورد عدم دخالت در امور فقهی و فقها چیست و در مقابل با ذکر مستنداتی اثبات کردیم که فرقه صوفیه ملاسلطان بیچاره هیچ شباهتی با سلسله نعمت اللهی ندارد و خلاف سلوک شاه نعمت الله ولی حرکت می‌کند و فقط از نام این عارف بزرگ استفاده ابزاری می‌کند.
بزرگی شخصیت و عرفان شاه نعمت الله ولی به نحوی است که شهرام پازوکی علت اصلی نفوذ اسلام در جهان، مخصوصا کشور هند را تصوف می‌داند و بیان می‌کند:
اسلام نه با شمشیر سلاطین بلکه با تصوف در عالم نفوذ کرد. شمشیر برنده سلطان محمود غزنوی یا نادر شاه افشار باعث نفوذ اسلام درمیان هندوان نشد، جاذبه معنوی و دم زنده بخش صوفیانی همچون شاه نعمت الله ولی..... باعث اسلام آوردن آن‌ها شد.
با بررسی در سیر وسلوک شاه نعمت الله ولی، به این نتیجه می‌رسیم که وی در امور سیاسی دخالت نمی‌کرده است. شهرام پازوکی برای این‌که این فرقه را شاخه اصلی سلسله نعمت اللهی نشان دهد در یکی از مقالات خود به نزدیکی تفکرات ملاسلطان بیچاره و شاه نعمت الله ولی در دوری از امور سیاسی و دخالت نکردن آن‌ها در سیاست اشاره می‌کند و بیان می‌کند:
از حیث فردی‌‌‌ همان قدر شاه نعمت الله ولی از تیمور لنگ مستغنی و گریزان بود که مرحوم سلطانعلیشاه گنابادی از ناصرالدین شاه قاجار!
در سلسله نعمت اللهی عدم دخالت در امور سیاسی به حدی مهم است که بزرگان و اقطاب آن برای اثبات حقانیت خود در سخنان و کتاب‌های خود به این نکته اشاره می‌کنند که عارفی که به مقامات عالیه عرفانی رسیده و توجه‌اش آن چنان به حق است، مستغنی از خلق می‌باشد چه برسد به دخالت در امور سیاسی!
حتی ملاسلطان که پایه گذار این فرقه است برای اثبات نعمت اللهی بودن فرقه خود در تمامی دوران حیات خود در هیچ کدام از ماجراهای سیاسی دخالت نکرد و حتی زمانی که جریان مشروطه به اوج خود رسید عنوان کرد: ما یک نفر زارع دهاتی درویشیم و نمی‌دانیم مشروطیت یا استبداد چه معنی دارد.
شهرام پازوکی که از چهره مطرح صوفیه ملاسلطان بیچاره شناخته شده است برای اثبات حقانیت سلسله و اهمیت نداشتن سیاست و عدم دخالت این فرقه در امور سیاسی بیان می‌کند:
اصولا تصوف و درویشی بنابر ماهیتش یک مکتب سیاسی نیست و از این رو ربطی به سیاست ندارد و نباید از منظر توجیهات سیاسی بدان نگریست.
حتی جناب محبوبعلیشاه در کتاب خوشید تابنده که شرح احوال و آثار رضاعلیشاه است پا را فرا‌تر گذاشته و چندین بار بیان کرده که: صوفیه کاملا مطیع قوانین مملکتی هستند و در قوانین مملکتی باید مطیع مقررات مملکتی بود.
این جمله جناب محبوبعلیشاه بدین معنی است که علاه بر دخالت نکردن در امور سیاسی، صوفیه مطیع قوانین مملکتی هم باید باشند!
اکنون که به صورت مستند اثبات کردیم که سلوک و عرفان شاه نعمت الله ولی طبق نظر بزرگان فرقه صوفیه ملاسلطان بیچاره دوری از سیاست است، به بررسی رویکرد سیاسی این فرقه می‌پردازیم ثابت شود بزرگان این فرقه تیشه به ریشه عرفان شاه نعمت الله ولی زدند و هیچ شباهتی با عرفان شاه نعمت الله ولی و سلوک وی ندارند و فقط از نام این عارف بزرگ، همانند عارفان حقیقی همچون امام عشق و عرفان، حضرت امام خمینی (ره)، علامه طباطبایی و آیت الله قاضی و دیگر بزرگان سوء استفاده می‌کنند تا چهره حقیقی و سلوک پوشالی آن‌ها مخفی بماند.
۱- با نیم نگاهی به پیام تشکر نورعلی تابنده به مناسبت شرکت افراد مختلف در مراسم تشیع جنازه هادی تابنده به راحتی متوجه می‌شویم که افراد نام برده از سوی وی در فتنه ۸۸ حضور فعال داشتند یا عاملان اصلی فتنه سال ۸۸ بودند! از نهضت آزادی گرفته تا زندانیان سیاسی و... نکته جالب این اسامی این است که نام هیچ کدام از بزرگان فرقه‌های فعال تصوف در ایران، در میان آن‌ها وجود نداشت و حتی اسم یک شخصیت به ظاهر عرفانی دیده نمی‌شد که از این مطلب می‌توان به عنوان افول این فرقه در میان فرقه‌های فعال تصوف در ایران نام برد که با جایگزینی تفکرات نهضت آزادی دیگر این فرقه به صورت رسمی وارد فضای سیاسی شده و به عنوان یک حزب سیاسی مخالف نظام فعالیت می‌کند و دشمنان اسلام از آن به عنوان پیاده نظام غرب یاد می‌کنند.
۲- فراخوان مصطفی آزمایش برای شرکت فقرای این فرقه در فتنه۲۵  بهمن و همکاری آن‌ها با سلطنت طلب‌ها و منافقین.
۳- حمایت همه جانبه رضاعلیشاه از رژیم پهلوی در زمان قیام امام خمینی (ره)
۴- وصلت خانوادگی و ارتباط تنگاتنگ اقطاب این فرقه با رژیم پهلوی
۵- فعالیت نورعلی تابنده در وزارت خارجه به مدت دو سال
۶- راهپیمایی فقرای این فرقه در بیدخت و سر دادن شعار جاوید شاه
۷- حضور فعال فقرا و مریدان اقطاب این فرقه به عنوان کارگزاران رژیم پهلوی
۸- طبق ادعای «احمد فریدونی» در طول مدت حکومت رژیم پهلوی هر کس می‌خواست وارد مشاغل وزارت کشور شود او را به بیدخت می‌فرستادند تا پس از سرسپردگی و تشرف نزد اقطاب وابسته به رژیم پهلوی بتواند مشغول کار شود.
۹- فتوای تاریخی و بی‌سابقه نورعلی تابنده مبنی بر وجوب رای و حمایت رسمی فقرا از مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸
۱۰- تظاهرات و اعتراضات هرساله در ماه اسفند توسط این فرقه
۱۱- چاپ و انتشار تقویم‌های سیاسی
۱۲- در سال ۱۳۸۴ فرقه صوفیه گنابادیه در حساسترین زمان ممکن یعنی زمانی که غرب فشارهای هسته‌ای را علیه نظام جمهوری اسلامی ایران افزایش داده بود با فراخوان نورعلی تابنده قطب فعلی صوفیه گنابادیه در مقابل خانقاه بدون مجوز شهر مقدس قم تجمع کردند تا به نحوی خود را در رسانه‌های بیگانه مطرح کنند و دلارهای غربی را به سمت خود جذب کنند.
و....
مصطفی آزمایش برای آنکه به نوعی دخالت در سیاست توسط اقطاب این فرقه را موجه جلوه دهد چندی قبل در مصاحبه با رادیو بی‌بی‌سی فارسی بیان کرد: بحث دخالت درویش در سیاست مسئله‌ای نیست، مهم این است که به نام درویشی نمی‌شود در سیاست دخالت کرد. یعنی دولت درویشی نمی‌شود درست کرد، چنان‌که حکومت دینی نمی‌شود درست کرد. یعنی تداخل دین یا نظام اعتقادی در امور اداره جامعه باعث می‌شود که جامعه به فساد کشیده شود و آن اصل اعتقادی هم به فساد کشیده شود. اما این‌ که انسان درویش باشد، یا مسلمان باشد، یا شیعه باشد، یا سنی باشد، یا بهایی باشد، یا هر دین و اعتقادی داشته باشد و بخواهد به‌ عنوان یک اکتیویست سیاسی در جامعه فعال باشد این دو با هم‌دیگر مانعه الجمع نیست.

No comments:

Post a Comment