درگیریهای جناحی امروز و شعارهای روز قدس سال ۸۸
جوان از سویی در مطلبی با تیتر «نه غزه! نه لبنان! فقط خود خودمان!»
نوشته: امروز در میان بهت جهان از کشتار کودکان غزه، مخاطبان روزنامهها و
کاربران شبکههای اجتماعی نیز از بایکوت خبری غزه در روزنامهدولتی ایران و
روزنامههای تحت زنجیر، آن هم در حالی که خبر مهم دیگری برای انتشار
نداشتند، مبهوت شدند. آبروی ژورنالیسم متعهد مردمی و ظلم ستیز رفت. این
آبرو همین دیروز رفت، درست وقتی که چشم روزنامه خوانها به صفحات اول
روزنامه دولتی ایران و روزنامههای تحت زنجیر اعتماد، شرق، آرمان، ابتکار و
دیگر حلقههای این زنجیر افتاد. خبرنگاران و روزنامهنگاران از قدیم در
هر سرزمینی، هیچ چیز که نبودند، ظلم ستیز بودند و صفحات روزنامهها پر بود
از دعاوی حقوق مردم و نگرانی از زیر پا گذاشته شدن حق شهروندان و حتی حقوق
درختان و گیاهان. دیروز اما در میان بهت جهانی از کشتار کودکان و زنان در
شجاعیه غزه و در حالی که جهان خود را برای اعتراض بزرگ روز قدس آماده
میکند، فرمان جدید از اتاق فکر روزنامههای تحت زنجیر وابسته به
تجدیدنظرطلبان، اصلاحطلبان و کارگزاران رسید: «غزه و کودکانش را فراموش
کنید، عکسهایتان را از نیشوکنایههای سیاسی و خداحافظی یک بازیکن فوتبال
و تیترهایتان را از دغدغههای حزبی خودمان انتخاب کنید. روز قدس میراث
امام و انقلاب اسلامی است، باید نشان دهیم که ما وارث امام و انقلاب
نیستیم». رفتار دیروز روزنامههای تحت زنجیر که مورد اعتراض شدید کاربران
شبکههای اجتماعی قرار گرفت و حتی یکی از خبرنگاران روزنامه شرق نیز اعتراض
خود را به این وضعیت در توئیتر منتشر کرد، نشان داد که مسأله غزه برای
ایشان، یک موضوع اسلامی یا حتی انسانی نیست که آن را در فجیعترین روز آنکه
یکصد تن از زنان و کودکان شجاعیه قتل عام میشوند، فراموش نکنند، بلکه یک
بازی سیاسی است که با آن میتوانند به مخاطبانشان زاویه خود با انقلاب و
آرمانهایش را نشان دهند. یک روز با هماهنگی از بالا همگی به آن میپردازند
و روز دیگر دستور از همان بالا میشود: «نه غزه! نه قدس! نه لبنان! فقط
خود خودمان!؟» رفتاری که این روزها حتی در بیبیسی بیحیا نیز دیده
نمیشود و این رسانه آلوده برای حفظ مخاطبانش، مجبور شده هر روز آمار قتل
عام غزه را تیتر یک خود کند. دیروز در حالی که روزنامهها و رسانههای
جهان، غزه را تیتر یک خود کردند و حتی از حمله صهیونیستها به
بیمارستانهای غزه خبر دادند، روزنامههای زنجیری وابسته به اشخاص شناخته
شده ثابت کردند که وارث همان نشریاتی هستند که در دهه۸۰ آرمانهای اسلامی
و انسانی را به منافع شخصی و جناحی خودشان میفروختند و هرگاه پای یکی از
نمادهای جهانی انقلاب اسلامی به میان میآمد، پای آنها میلغزید. دیروز
اگر در غزه حکایت آتش و خون بود، در روزنامههای تحت زنجیر، حکایت
کنایههای سیاسی و حزب و فوتبال بود. نه، حتی از این هم فاجعه بارتر بود.
مگر میتوان انسانیت را به این ثمن فروخت؟! این روزنامه به نوع پرداختن
جناح مقابل به موضوع فلسطین نیز انتقاد کرده و در مطلبی با تیتر «گدایی
توجه با پرچم غزه!» نوشته: «غزه و لبنان» برای جماعت فتنهانگیز مثلاً سبز،
تا همین چند وقت پیش مسجد بیگانهای به شمار میرفت که چراغ خانه ایران بر
آن حرام بود! به زعم اینان، فلسطین و لبنان جایی بود که جمهوری اسلامی
پولهای بیتالمال این سرزمین را حرامشان میکرد و برای همین هم وقتی رو به
اردوکشی خیابانی آوردند، فریاد برآوردند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای
ایران» مخالفت با کمکرسانی به مردم غزه البته گزارهای نبود که برای اینان
اصالت داشته باشد؛ اصل بر مخالفت با جمهوری اسلامی بود تا جایی که اگر
جمهوری اسلامی گفت ماست سفید است، آنان ماست را سیاه ببینند! «غزه و
لبنان» برای جماعت فتنهانگیز مثلاً سبز، تا همین چند وقت پیش مسجد
بیگانهای به شمار میرفت که چراغ خانه ایران بر آن حرام بود! به زعم
اینان، فلسطین و لبنان جایی بود که جمهوری اسلامی پولهای بیتالمال این
سرزمین را حرامشان میکرد و برای همین هم وقتی رو به اردوکشی خیابانی
آوردند، فریاد برآوردند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» مخالفت با
کمکرسانی به مردم غزه البته گزارهای نبود که برای اینان اصالت داشته
باشد؛ اصل بر مخالفت با جمهوری اسلامی بود تا جایی که اگر جمهوری اسلامی
گفت ماست سفید است، آنان ماست را سیاه ببینند! اما این مسیر غلط که هر چه
جمهوری اسلامی انجام داد، ما مخالفت کنیم، یک جایی میخورد به سنگ؛ این
روزها که موج حمایت از مردم غزه به راه افتاده است، رسوایی آن ننگ «نه
غزه، نه لبنان» بیشتر به چشم میآید. این روزها زندانیان سبز از داخل
زندان برای دبیرکل سازمان ملل نامه سرگشاده مینویسند تا کشتار مردم غزه
متوقف شود؛ فلان زن زندانی سیاسی، آغازگر یک کمپین اینترنتی برای توقف
کشتار میشود (هر چند که آن کمپین شعارش آن همه خنثی باشد که بتواند خود
نخست وزیر اسرائیل هم آن را امضا کند!) و این میانه خودشان هم ماندهاند که
آن شعار چه بود و این ژستهای امروز چیست؟ آیا غزه تغییر کرده است یا
اینان یا جمهوری اسلامی؟! هیچ کدام تغییری نکردهاند اما قصه آن است که
بعضیها در سیاست اصول ندارند؛ نگاه میکنند که مد روز چیست! چیزی که
بتواند آنها را سر زبانها بیندازد و از پستوی غبارگرفته خاطرات سیاه به
یادها بیاورد، چیست؟ مد سیاسی این روزها مخالفت با کشتار مردم مظلوم غزه
است. حسین قدیانی هم در وطن امروز در شروع مطلبی با تیتر «یومالحساب «نه
غزه، نه لبنان» نوشته است: حسین قدیانی: صرف نظر از صهیونیستهای وحشی و
شیوخ شکمپرست عرب، سرافکندهترین مردم این روزگار، بلکه خجلترین
نامردمردم این عصر، همان فتنهپیشگانی هستند که روز قدس سال هشتاد و هشت،
دست آخر، موضع در پستو و رسانه خود را خیابانی کردند و شعار «نه غزه، نه
لبنان» را آشکارا سردادند. بشنوید! این خشم و خروش همگانی علیه اسرائیل،
لعن و نفرین جهانیان بر سرایندگان شعار «نه غزه، نه لبنان» نیز هست! «غزه»
اگر از نظر جغرافیایی «باریکه» ای بیش نیست لیکن از حیث وجدان، به محل
تقسیم ۲ جناح حق و باطل امروز دنیا تبدیل شده. بیشک هر آنکه به «غزه»، به
«قدس»، به «فلسطین»، به «خط مقدم مقاومت»، به «سوریه مظلوم»، به «اسد»، به
«نهر»، به «بحر» و به «لبنان» و «بلندیهای جولان»، «نه» گفته باشد، ابتدا
باید شستوشویی کند... از آن شستوشوها! و آنگه پای به «خرابات مقاومت»
گذارد، که «نه» به این «مفاهیم بلندبالا»، «نه» به «پیش پا افتادهترین
اصول انسانیت» است. برای سر ندادن شعار پست «نه غزه، نه لبنان» کافی است یک
جو «انسان» باشیم، خیلی هم لازم به مسلمانی نیست! واضح است؛ شعاری چون «نه
غزه، نه لبنان» از آنجا که کیلومترها جلوتر از همصدایی با
صهیونیستهاست، وجدان آدمی را آلوده و سراسر وجودش را رسما ناپاک میکند
در مقابل روزنامههای اصلاحطلب به دفاع از خود پرداختهاند. اعتماد در
مطلبی با تیتر «وقتی صدا و سیما جعل تاریخ میکند» نوشته: «سیما» در بخش
خبری ۲۰:۳۰ دیشب خود، در گزارشی یکطرفه و غیرمستند با نام بردن از روزنامه
اعتماد مدعی شد که این روزنامه به وقایع «غزه» کم توجه و یا بیتوجه بوده
است. این گزارش غیرواقعی که پیش از آن در برخی سایتهای سیاسی نیز منعکس
شده است در حالی از سوی رسانه ملی تهیه و پخش شده است که به استناد صفحات
روزنامه، «اعتماد» نه تنها به «غزه» و وقایع آن بیتوجه نبوده است، بلکه از
جمله روزنامههایی بوده که از روز نخست این حوادث بنا به وظیفه انسانی و
اسلامی و رسانه یی خود پیشتاز اطلاع رسانی بوده است. این روزنامه در مطلبی
دیگر به نقل از هادی خامنهای، انتساب شعار «نه غزه، نه لبنان» به اصلاح
طلبان را دروغ شاخدار نامیده و نوشته است: برخی از افراد مغرض آمدند و
گفتند که گروهی از اصلاح طلبان چندسال پیش شعار نه غزه نه لبنان سر دادند
که این دروغ شاخ داری است و کسی نمیتواند این مساله را باور کند. از چند
بابت معتقد به حمایت از مردم فلسطین و غزه هستیم. ما از لحاظ وابستگی
انسانی باید از یکدیگر حمایت کنیم و علاوه بر آن سرنوشت همه افراد به هم
گره خورده و امنیت ما جدا از امنیت آنها نیست. این دروغی که به اصلاح
طلبان بسته شد مانند سایر حرفهایی است که به آنها زدهاند و ما باید آن
را با تمام ابزاری که در دست داریم تکذیب کنیم و همگان متوجه شوند که آنچه
مغرض میگویند کذب است. ضرورت پیگیری مذاکرات هستهای امیر مدنی،
پژوهشگر خاورمیانه در بخشی از یادداشتی در روزنامه شرق به اختلافات در
مسأله هستهای و وضعیت منطقه پرداخته و نوشته است: یافتن راهحل برای این
چالشهای بزرگ، گذشته از امکان ایجاد امنیت فراگیر باعث کاهش کلی هزینهها و
نزول بهای فرآوردههای نفتی و گازی خواهد شد و اقتصاد جهانی میتواند
شاهد رشد دوباره باشد. در نقطه مقابل، ناکامی در دستیابی به توافق جامع،
باعث افزایش تنشهای چندجانبه شده و میتواند برای کل جهان دارای عواقب
وخیم غیرقابل پیشبینی باشد. یکی از این عواقب میتواند دورسازی بیشتر
ایران از گرایش تاریخی خود به سوی مدیترانه و اروپا و راندن ایران و منابع
انرژی مربوطه به سوی قدرتهای نوظهور شرقی باشد. در آمریکا این آگاهی وجود
دارد که ایران دارای نهادهای اجتماعی و جامعه مدنی نیرومندی است و مدنیت
چندین هزاران ساله ایرانی به دلایل تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی و...
فراسوی دولتها و حاکمیتها ریشهِ ثبات در خاورمیانه آشوب زده و اوراسیا
بحران زده است. همچنین این آگاهی وجود دارد که هیچ مسالهای در خاورمیانه
بدون مشارکت ایران قابل حل نیست. در سایه دستیابی به توافق، افقهای
جدیدی از همکاری میتوانند گشوده شوند و ایران را به روح درونی و تاریخی
خود یعنی تامین کردن امنیت خود و دیگران در راستای حقوق بینالمللی و روح
قوانین «فرا قومی» و «فرا فرقوی» در چهارچوب فرهنگ تلفیقی برآمده از
همزیستینزدیک کند؛ امری که با پایان یافتن تحریمها و بهبود شرایط اقتصادی
ایران دارای سهولت بیشتری خواهد شد و تروریسم با مشارکت فعال ایران
میتواند به نیستی سوق داده شود. ایرانیان دریافتهاند که دستیافتن به
توافق با بازیگران ژئوپلیتیک جهانی و به ویژه و اساسا با اروپا و آمریکا
گذشته از پایان دادن به تحریمها، تندروی را مهار کرده و با افزایش همگرایی
ملی، به سود جامعه مدنی تمام شود. این توافق در چشمانداز گستردهتر
ژئوپلیتیک نیز دارای اهمیت اساسی و حیاتی است. ایرانیان با نگاهی به سیر
امور جاری و سربرآوردن هیولای هولزای افراطیگری مرتبط با باورهای وهابی
و «نوعثمانی» و شکلگیری نیروهای گریز از مرکز، با تاملی بر تاریخ و با
نگاهی به جغرافیای خود به یاد میآورند که سرزمینشان بسان جزیرهای در
میان اقیانوس است؛ اقیانوسی آلوده به تندرویهای چندگانه وهابی در جهان
عرب، «دیو بندی» در شبهقاره هند و گرایشهای نوعثمانی که با تبدیل دین به
ابزاری ژئوپلیتیک از هر سو به آن فشار میآورند. همانگونه که اوزون حسن آق
قویونلو (۱۴۷۸-۱۴۲۳) برای متوقف کردن قدرت رو به رشد عثمانیان به گشایش
رابطه با دوکنشین ونیزِ و دولت پاپی رم پرداخت و صفویان برای متوازن کردن
قوا، هیاتهای دیپلماتیک به نزد پاپ پائولو پنجم فرستادند، ایران امروز نیز
در مییابد تا برای آنکه جزیره ثبات باقی بماند و بتواند در برابر
فشارهای چند گانه بر نقش تاریخی خود در ایجاد امنیت منطقهای و سراسری-
از جمله از خلیجفارس تا دریای مدیترانه- ایستادگی کند، باید با حفظ رابطه
خوب با بازیگرانی چون چین و روسیه به توافقی پایدار با اروپا و آمریکا دست
یابد تا با بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی خود به تامین صلح و امنیت منطقهای
و جهانی یاری رساند. کیهان نیز به نقل از تحلیلگران غربی و در مطلبی با
تیتر «گروه ۵+۱ نتایج بهتری نسبت به ایران کسب کرد» به بررسی تمدید مذاکرات
پرداخته و نوشته است: رسانههای غربی در تحلیل تمدید مذاکرات هستهای و
مقایسه تعهدات ایران و ۵+۱، بر این باورند که گروه ۵+۱ نتایج بهتری نسبت به
ایران کسب کرده است. روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» در گزارشی
با موضوع مذاکرات هستهای ایران با گروه ۵+۱ مینویسد: بسیاری از ایرانیان
نسبت به هدف گروه ۵+۱ به ویژه آمریکا شک دارند و عنوان میکنند که هدف
اصلی آنها محروم کردن ایران از حق هستهای این کشور و مقابله با نفوذ
منطقهای و جهانی ایران است. این روزنامه در ادامه به سخنان رهبری ایران
در دوشنبه گذشته پرداخته و مینویسد: «آیتالله خامنهای»، فرمانده کل قوای
ایران دوشنبه گذشته اعلام داشت: «ایران باید برای آینده برنامه داشته باشد
و تصور کند این تحریمهای اعمال شده از سوی دشمن رفع نخواهند شد». این
روزنامه در پایان به نقل از یک تحلیلگر سیاسی مینویسد: سخنان رهبری ایران
هوشمندانه بود. روزنامه آمریکایی لسآنجلس تایمز نیز به نقل از «رابرت
اینهورن»، مشاور سابق ویژه «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا در امور مربوط
به کنترل تسلیحات در وزارت خارجه آمریکا، در اظهاراتی مدعی شد که ایران به
طور مخفیانه برنامه غنیسازی خود را گسترش میدهد. اینهورن ادامه داد که
تقاضاهای ایران در خصوص برنامه غنیسازی هستهای میتواند برای مذاکرات
هستهای مانع به وجود آورد. به گزارش فارس روزنامه آمریکایی «بیزینس
اینسایدر» نیز در تحلیل نتایج تمدید مذاکرات هستهای مینویسد: ایران با از
بین بردن مواد هستهای اضافی خود در انبارهایش در عوض دسترسی به ۳
میلیارد دلار از ذخایر ارزی مسدود شدهاش موافقت کرده است. اندیشکده
بروکینگز نیز در گزارشی با اشاره به مذکرات هستهای ایران و گروه ۵+۱
مینویسد: تمدید مذاکرات برای ۵+۱ نتایج بهتری نسبت به ایران در پی داشته
است. آمریکا و همپیمانانش به خوبی میتوانند از عهده این مدت زمان اضافه
برآیند. محدودیتهای شش ماهه در باره پیشرفت برنامه هستهای ایران به قوت
خود باقی است که موجب افزایش مطلوب مدت زمانی میشود که ایران نیاز دارد تا
اورانیوم کافی و مناسب برای ساخت یک بمب هستهای را تولید کند. هدفی که از
خنثی سازی ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی تهران حاصل شده است. علاوه بر این در
تمدید این مذاکرات ایران قرار است بخشی از اورانیوم با غنای ۲۰ درصد خود را
به پودر تبدیل کند که برای تأمین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران مناسب است.
در ازای این، ایران میتواند به ۲/۸ میلیارد دلار از ۱۰۰ میلیارد دلار
سرمایه بلوکه شدهاش در خارج از این کشور دسترسی پیدا کند. این اندیشکده
در ادامه تحلیل خود مینویسد: افکار عمومی ایران بیش از افکار عمومی غرب از
شکست مذاکرات تا ضربالاجل ۲۰ ژوئیه، به ویژه ادامه تحریمها ناامید
خواهند شد. انتقادات از برنامه اقدام مشترک که در نوامبر ۲۰۱۳ به توافق
رسید این انتظارها را به وجود آورد که یک توافق اولیه منجر به هجوم تجارت
با ایران و لغو رژیم تحریمها علیه این کشور شود. اما این انتظارات کاملا
برآورده نشد. شرکتها و دولتها برای تجارت با ایران بسیار محتاط هستند و
تا لغو تحریمها صبر کردهاند. آنها میدانند که چنین اتفاقی تنها در صورت
دستیابی به توافق جامع نهایی روی خواهد داد. تحریک دوبعدی بازار دوم مسکن
دنیای اقتصاد در مورد تحولات بازار مسکن نوشته: رتبه «شرایط مساعد خرید»
در بازار دوم مسکن، دو پله دیگر ارتقا پیدا کرد. بعد از ابلاغ مقررات جدید
پیشخرید مسکن در اواخر خرداد که باعث افزایش ضریب امنیت برای این نوع
معاملات شد، هماکنون اختلاف قیمت پیشفروش در مقایسه با قیمت واحدهای
آماده، از ۱۰ درصد ماههای قبل به متوسط ۲/۱۴ درصد رسیده و در برخی مناطق،
امکان پیشخرید با نرخ ۲۵ درصد ارزانتر از فروش قطعی نیز فراهم شده است.
محرک دوم در پیشفروش مسکن -بازار دوم- افزایش فایل واحدهای در حال ساخت
در بنگاههای املاک است که میتواند به رونق تابستانی پیشخرید منجر شود.
پیشخرید آپارتمان ـ بازار دوم ـ از اواخر خرداد به واسطه حضور دفاتر
اسناد رسمی در صحنه این نوع معاملات، مورد توجه متقاضیان قرار گرفت و اگرچه
تا پیش از آن، به دلیل اختلاف قیمت بین پیشفروش و فروش واحدهای آماده ـ
بازار اول ـ همواره بخشی از تقاضا به سمت خرید واحدهای در حال احداث گرایش
پیدا میکرد اما ابلاغ قانون «اجبار به تنظیم سندرسمی برای پیشفروش» از
۲۶خرداد، امنیت حداکثری را وارد این بازار کرد و باعث شد اولین بستر رونق
معاملات پیشخرید فراهم شود. اما هماکنون دو جاذبه دیگر در بازار پیشخرید
به وجود آمده که انتظار میرود برآیند این سه نیرو در ماههای باقیمانده
از تابستان شدت رکود در معاملات مسکن را تاحدودی تعدیل کند. تحقیقات
میدانی «دنیایاقتصاد» درباره دو تحول مثبت در بازار پیشخرید حاکی است:
اختلاف سطح بین میانگین قیمت پیشفروش و قیمت واحدآماده از متوسط ۱۰درصد
ماههای قبل، هماکنون به ۲/۱۴درصد تبدیل شده و تا ۲۵درصد در برخی مناطق
تهران نیز رسیده است. پیشبینی دلالان این است که این فاصله از نیمه مرداد و
با پایان ماه رمضان بیشتر شود. از سوی دیگر، افزایش فایل پیشفروش در
بنگاهها ـ بهعنوان جاذبه دوم ـ نیز مزیت دیگری است که به نفع
پیشخریداران تابستانی ارزیابی میشود. در شرق و غرب تهران، واحدهای مسکونی
بین ۷ تا ۸درصد ارزانتر از آمادهها، پیشفروش میشوند. بررسیها درباره
علت افزایش عرضه و کاهش قیمت در بازار دوم مسکن نشان میدهد: سازندهها
امسال قصد دارند زودتر از فصل خرید زمین که معمولا اواخر پاییز شروع
میشود، املاک کلنگی موردنیاز خود را تهیه کنند تا از افزایش احتمالی قیمت
زمین در امان بمانند، ضمن اینکه رعایت قاعده «تعیین قیمتمقطوع» در
قراردادهای محضری در حال تدوین برای پیشفروش نیز محرک دومی است که باعث
تعجیل پیشفروشندهها در عرضه سریع واحدها به بازار شده است. استفاده از
قراردادهای جدید در معاملات پیشخرید حداکثر از یک ماه دیگر آغاز میشود و
اعمال آن، مانع از شناور بودن قیمت پیشفروش در طول زمان قرارداد خواهد شد.
به گزارش «دنیایاقتصاد»، کارشناسان با تحلیل شرایط کنونی بازار
پیشفروش تأکید میکنند: اوضاع نسبی برای پیشخرید به مراتب بهتر از خرید
واحدآماده است به خصوص اینکه زمان تحویل آپارتمانهایی که به تازگی ساخت
آنها شروع شده، در دوره رونق مسکن که قیمتها افزایش پیدا میکند، خواهد
بود و در نتیجه سود مابهالتفاوت قیمت به پیشخریدار خواهد رسید. از طرفی
در صورتی که تسهیلات خرید مسکن ظرف ماههای آینده افزایش پیدا کند، امکان
استفاده از آن تحتشرایطی، برای پیشخریداران محفوظ خواهد بود. این
روزنامه «اطلاعیه بانک مرکزی درباره افزایش وام خرید مسکن» را نیز مورد
توجه قرار داده و نوشته: بانکمرکزی اعلام کرد، «راهاندازی صندوق پسانداز
مسکن و افزایش وام خرید مسکن منوط به بررسیهای کارشناسی است». به گزارش
بانک مرکزی طی روزهای اخیر، برخی جراید مطالبی را درخصوص مباحث
کارشناسی و اتخاذ تصمیم در جهت راهاندازی صندوق پسانداز مسکن برای خرید
مسکن و افزایش وام مسکن به ۶۰ و ۸۰ میلیون تومان در کمیسیون ستاد اقتصاد
دولت منتشر کردهاند که بانکمرکزی بهعنوان متولی بازار پول و اعتبار در
کشور همواره از ابداعات مالی در راستای رشد و توسعه اقتصاد کشور و تامین
نیازهای مالی هموطنان عزیز حمایت و استقبال کرده و این حمایت مشروط به
برآورده شدن شرایط و الزامات مربوطه و بررسیهای کارشناسی بوده است. بر
اساس این گزارش در رابطه با طرح راهاندازی صندوق پسانداز مسکن خرید مسکن،
بانکمرکزی با کلیات طرح موافق بوده است و برایناساس جلسات متعددی را با
پیشنهاددهندگان طرح از وزارت راه و شهرسازی برگزار کرده است. یکی از
مهمترین دغدغهها و نکات مورد نظر بانکمرکزی در این بررسیها و جلسات،
اطمینان از رعایت پایدار توازن منابع و مصارف صندوق مسکن پیشنهادی و مراجعه
نکردن آن به منابع پرقدرت و تورمزای بانکمرکزی (همچون تجربه مسکن مهر)،
بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تورمزا و بیثباتکننده اقتصاد کلان کشور
بوده است. بانک مرکزی اعلام کرد: در کنار این دغدغه مهم و با عنایت به
بانک محور بودن اقتصاد ایران در امر تامین مالی، بانکمرکزی بهعنوان یکی
از دستگاههای سیاستگذار اقتصاد کلان ایجاد تعادل و توازن در دسترسی
بخشهای مختلف اقتصاد به منابع مالی محدود کشور را مدنظر قرار داده و اهمیت
این امر در سالجاری که خروج غیرتورمی از رکود در صدر برنامههای اقتصادی
دولت قرار دارد، بیش از پیش است. بدیهی است در چارچوب خروج غیرتورمی از
رکود، هر طرح پیشنهادی باید بهگونهای باشد که اولا، دارای تعادل مالی
بوده و باعث ایجاد تورم در کشور نگردد و ثانیا، باعث وارد آمدن لطمه جدی به
منابع مالی در دسترس سایر بخشها و تحدید سرمایهگذاری و رشد در آنها
نشود. بانک مرکزی علاوه بر موارد فوق، مواردی همچون تناسب توان
بازپرداخت وامگیرندگان با اقساط پرداختی و آثار احتمالی طرح بر قیمت مسکن و
تعادل در بازار مسکن را نیز مورد توجه قرار میدهد. بر این اساس به دلیل
وجود برخی نگرانیها درخصوص طرح پیشنهادی فوقالاشاره، بانک مرکزی از
پیشنهاددهندگان طرح، خواستار رفع مشکلات و نگرانیهای موجود در طرح
پیشنهادی شده و این جلسات کماکان ادامه دارد. بدیهی است پس از انجام
بررسیهای دقیق کارشناسی و اطمینان از جوانب اجرایی طرح، موارد به نحو
مقتضی به اطلاع هموطنان عزیز خواهد رسید. در این بین انتظار میرود تا زمان
اتمام بررسیها و اتخاذ تصمیمات نهایی از طرح موضوعات مقدماتی و
اطلاعرسانی بهصورت شتابزده جدا پرهیز شود..
No comments:
Post a Comment