درخراسان و مصر و شام و عراق- فتنه و کارزار میبینم(پیشگویی های شاه نعمت الله ولی)
این در حالی است که آخوندهای داخلی نیز موقعیت عالم را در بین الطلوعین ظهور ارزیابی میکنند و معتقدند که "ظهور بسیار نزدیک است"!
اما در داخل کشور بحران اتمی و مذاکرات وین بیش از هرموضوع دیگری نظرها
را به جود معطوف کرده است. غالبا معتقدند که گام آخر در مذاکرات اتمی
سختتر از بقیه گامها است!!
از جلمه روزنامه شهروند "جدال قلمی ظریف ـ کری " در آستانه طولانیترین
دور مذاکرات هستهای را مورد توجه قرار داده و نوشته: محمدجواد ظریف،
وزیر امور خارجه کشورمان، در آستانه آغاز دور ششم مذاکرات ایران و ۱+۵ در
وین، در مقالهای در روزنامه لوموند فرانسه، نوشت: «ما هیچ چیزی برای
مخفی کردن نداریم» و تأکید کرد تمام برنامه و سیاست هستهای ایران کاملا
صلحآمیز است. این مقاله ظریف را میتوان جواب مقاله جان کری، وزیر امور
خارجه آمریکا در واشنگتنپست دانست.
جان کری در آن مقاله مدعی شده بود، حرف و عمل ایران در مورد برنامه
هستهای یکسان نیست و شفافسازی در فعالیتهای هستهای تنها خواسته ۱+۵و
دیگر کشورهاست و ایران باید در مورد گزارشهای آژانس در چند سال گذشته
مبنی بر وجود انحراف در برنامه هستهای ایران، پاسخگو باشد. ظریف در مقاله
خود ضمن اشاره به اینکه ایران هیچوقت به سوی تولید بمب حرکت نکرده و
نخواهد کرد، به مواردی در گذشته اشاره کرد که بسته پیشنهادی ایران برای
شفافسازی فعالیتهای هستهای پذیرفته نشد و در مقابل از ابزار تحریم علیه
کشورمان استفاده شد. ابزاری که در عمل تأثیری بر پیشرفت برنامه هستهای
کشورمان نداشت. ظریف در مقاله خود تأکید کرد بنا به دو گزارش ارزیابی
اطلاعات ملی آمریکا در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۲، ایران گامی به سمت تولید بمب
برنداشته است. وی در پایان توصیه کرد اکنون نباید فرصت پیشرو را با
خیالبافیها و زیادهخواهیها بار دیگر از دست داد.
علی بیگدلی هم در یادداشتی در اعتماد درباره «وین۶ و امیدهای پیش رو»
نوشته: دور جدید مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+ ۵ طولانیترین مذاکرات
از آغاز روند این مذاکرات تاکنون است. حضور پر تعداد هیات امریکایی در این
دور از مذاکرات نشانههای خوبی از رسیدن به یک توافق جامع در پرونده
هستهای ایران است. نامه جان کری نیز حکایت از خوشبینیهایی دارد.
امریکاییها خیلی علاقه مندند که این موافقتنامه انجام شود و حتی فشارهای
اسراییلی هم نتوانسته جلوی این علاقه را بگیرد. از یک سو حل سه مشکل اصلی
خاورمیانه: پرونده هستهای ایران، بحران سوریه و صلح فلسطین و اسراییل از
وعدههای انتخاباتی دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما تاکنون محقق نشده و
انجام این توافق با توجه به محبوبیتی که روز به روز در حال کاهش است
میتواند حیثیتی دوباره برای وی باشد.
همه تلاشها مبنی بر این است که در شش ماهه اول به نتیجه برسد و
مسألهای است که خود اوباما نیز خواهان آن است تا به دوره بعد منتقل نشود.
از سوی دیگر رییس جمهور امریکا انتخابات کنگره را در پیش دارد و میخواهد
از این برگ برنده در انتخابات کنگره استفاده کند. اکنون که مجلس
نمایندگان در اختیار جمهوری خواهان و مجلس سنا در اختیارات دموکرات هاست و
مشکلاتی را برای وی به وجود آورده است، تلاش دارد تا نزدیک انتخابات
کنگره بتواند اکثریت را در مجلس به دست آورد که امضای این موافقتنامه
میتواند امتیازی برای اوباما در انتخابات کنگره باشد. بنابراین اگر در
جریان مذاکرات مباحثی پیش نیاید و محتویات گفتوگوها همان موافقتنامه
سوم آذر باشد احتمال رسیدن به توافق خیلی دور از ذهن نیست. همچنین امتداد
مذاکرات هستهای، اعضای ۱+ ۵ را خسته کرده و مسائلی که در منطقه اتفاق
افتاده مخصوصا مسائل اخیر کشور عراق شاید مقداری دیدگاههای امریکا و
ایران را به هم نزدیکتر کرده است.
مهدی محتشمی هم در یادداشتی برای آرمان، گام آخر مذاکرات هستهای را
سختتر دانسته و نوشته: با توجه به اینکه اخبار مذاکرات ایران و ۱+ ۵
بیشتر به نقل از رسانهها منتشر میشود (منابع رسمی کمتر به بیان ماوقع
مذاکرات اقدام میکنند) بنابراین میتوان ادعا کرد اطلاع کاملی از مطالب
مطرح شده در جریان مذاکرات ایران و ۱+ ۵ وجود ندارد. به یک معنا میتوان
گفت مطالبی که رسانهها در خلال مذاکرات وین منتشر میکنند «همه واقعیت
نیست». اما ناظران و مفسران بینالمللی به دو نکته اساسی پیرامون
گفتوگوهای ایران و ۱+۵ اشاره میکنند؛ نکته اول، اراده دو طرف برای
بهسرانجام رساندن توافق هستهای است.
به نظر میرسد حل پرونده هستهای ایران پس از ۱۰سال خواست جدی دوطرف
است چراکه سرمایهگذاری سیاسی زیادی از سوی جامعه بینالملل و دو طرف برای
به نتیجه رساندن این پرونده انجام شده است. نکته دوم، اصالتا پرونده
هستهای ایران در مرکز توجه جامعه بینالمللی قرار دارد. بیتردید
مذاکراتی که در وین و قبل از آن صورت پذیرفت در بازطراحی نقشه سیاسی دنیای
امروز موثر بوده است. ۲۴ نوامبر تاریخی بود که موافقتنامه اقدام مشترک
به امضای مقامات ارشد دو طرف رسید. اکنون ایران و ۱+۵ عزم خود را برای
جامه عمل پوشاندن به این موافقتنامه جزم کردهاند. اگر مذاکرات میان
ایران و ۱+۵ بیش از ۶ ماه تعیینشده یعنی تا پایان تیرماه طول بکشد قطعا
بهمعنای عدم توافق بر سر مسائل اساسی است. بنابراین وین۶ به خودی خود
دارای اهمیت بیبدیلی است.
دقیقا به این دلیل است که میتوان گفت آینده گفتوگوهای هستهای یا حتی
فراتر از آن آینده روابط سیاسی جامعه بینالملل با ایران بستگی زیادی به
ثمربخش بودن مذاکرات وین۶ دارد. البته بیش از هر چیز باید دانست در بین
اعضای ۱+ ۵ کشورهایی مانند آمریکا هم وجود دارند که در جریان گفتوگوها
خواستههای حداکثری خود را مطرح میکنند. به همین دلیل مذاکرات کندتر از
آنچه پیشبینی میشود ادامه پیدا میکند. ازجمله دلایلی که میتوان ادعا
کرد منجر به کندشدن مذاکرات شده است طرح مسائلی است که در توافق اولیه
ژنو گنجانده نشده بود.
به یک معنا میتوان گفت حاشیههای پرونده هستهای ایران بیش از هر چیز
بر متن در طول مذاکرات چربیده است. این موارد شامل تعداد سانتریفیوژها و
تعریف غنیسازی است. در جریان مذاکرات وین۶ نباید دچار خوشبینی مفرط ناشی
از به وقوع پیوستن یک توافقنامه جامع شویم. قطعا مذاکرهکنندگان کشورمان
در روزهای آتی با مشکلات و مسائل زیادی دست و پنجه نرم میکنند. فیالواقع
این ۱+ ۵ است که باید تصمیم بگیرد حق مسلم ایران را بپذیرد البته نباید
فراموش کرد که رسیدن به توافقنامه جامع مستلزم عبور از یک مانع بزرگ است و
آن هم مخالف جدی توافق با ایران یعنی «نتانیاهو» است. این مقام
رژیمصهیونیستی با تمام اعضای ۱+۵ به گفتوگو نشسته و میتوان اذعان کرد
که برای به شکست کشاندن مذاکرات امروز بیش از هر زمان دیگری تلاش میکند.
بنابراین انتظار میرود کارشناسان، تحلیلگران و رسانهها بیش از هر چیز
باید واقعگرا باشند و از تفسیرهای خوشبینانه پرهیز کنند چراکه گام آخر
سختتر از بقیه گامهاست
No comments:
Post a Comment