Thursday 13 November 2014

آشنایی با دلایل تاریخی سقوط امپراتوری مسلمانان در اسپانیا


   آشنایی با دلایل تاریخی سقوط امپراتوری مسلمانان در اسپانیا

سقوط اندلس؛

سقوط اندلس عوامل داخلی وخارجی بسیاری داشته که در این مقاله بدان اشاره شده است، اما در این میان می توان گفت که سه علت ضعف فرهنگی ووجود گسست در میان مردم اندلس و نبود یکپارچگی در میان مسلمانان در آن مقطع تاریخی حساس، از عوامل اصلی شکست مسلمانان در رویارویی با اروپائیان است.
گروه بین الملل،محمد جواد گودینی، سقوط اندلس عوامل داخلی وخارجی بسیاری داشته که در این مقاله بدان اشاره شده است، اما در این میان می توان گفت که سه علت ضعف فرهنگی ووجود گسست در میان مردم اندلس و نبود یکپارچگی در میان مسلمانان در آن مقطع تاریخی حساس، از عوامل اصلی شکست مسلمانان در رویارویی با اروپائیان است. 
306284_290
مقدمه:
به گزارش بولتن نیوز، در سال 92 هجری قمری (720 میلادی) ودر زمان حکمرانی امویان موج دوم فتوحات اسلامی به سمت قاره ی اروپا آغاز گردید و به فتح شبه جزیره ی "ایبریا" Iberia  منتهی شد که مسلمانان پس از فتح این سرزمین نام "اندلس" را بر آن اختیار کردند. سرزمین اندلس شامل اسپانیا وپرتغال کنونی می شود. فتح اندلس توسط مسلمانان که در زمان خلافت ولید بن عبد الملک انجام می گرفت، نقطه ی عطف مهمی در تاریخ جهان اسلام محسوب می شود.  اندلس بیش از800 سال در اختیار مسلمانان بود ومشعل یکی از درخشان ترین تمدن های جهان اسلام را در اروپا برای مدتی طولانی روشن نگاه داشت وپس از گذشت بیش از 8 قرن به دلایلی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، از جهان اسلام جدا می شود وبرای همیشه به حافظه ی تاریخ می پیوندد.اندلس سرزمینی در قلب اروپا و دارای طبیعتی زیبا وبا جذابیت های بسیار بود که شاعران ونویسندگان ودانشمندان بسیاری را به جهان اسلام تقدیم کرد. این سرزمین برخوردار از زیبایی های فراوان، طبیعتی رنگارنگ ومثال زدنی بود که شاعران بسیاری به توصیف زیبایی های طبیعی آن پرداخته واز اشتیاق خود به این سرزمین می گویند. به طور مثال می توان به سروده ی "ابن خفاجة" اشاره کرد که اندلس را به بهشتی زیبا وآرام وبا طبیعتی دلکش وبادهای ملایم توصیف می کند ومی گوید: ان   للجنة       بالأندلس               مُجتلی حسن و ریّا    نفسوإذا ماهبّت الریحُ  صبّا                صِحتُ واشوقی الی الأندلس یکی از راهبه های آلمانی که در قرن دهم میلادی از قرطبه (یکی از شهرهای مهم اندلس) دیدن کرده بود واز زیبایی ها ومعماری های شگفت مسلمانان در این سرزمین متعجب مانده بود چنین می گوید: "اینجا جواهر دنیا است وشهری جدید وبزرگ ودرخشان و متمدن وحاصلخیز است وتمامی خوبیها در آن متجلی است". طبیعت اندلس از زیبایی های بسیاری برخوردار بود که شاعران وادیبان را به توصیف های زیبا وماندگار وامی داشت. مسلمانان پس از فتح سرزمین اندلس از تمامی نقاط جهان اسلام و سرزمین های عربی به اندلس مهاجرت کردند؛ چرا که هوای مناسب وطبیعت زیبا وجاذبه های فراوان این سرزمین همگان را به سوی خود جذب می کرد. ابو عبید البکری در توصیف آب وهوای اندلس چنین می گوید: "الأندلس شامیة فی طیبها وهوائها، یمانیة فی اعتدالها واستوائها، هندیة فی عطرها وزکائها، أهوازیة فی عظم جبایتها،صینیة فی جواهر معادنها، عدنیة فی منافع سواحلها". جامعه ی اندلس از نژادهای اسپانیایی(معروف به عجم اندلس که بیشترین تعداد ساکنان اندلس را تشکیل می دادند)، مهاجران عرب، بربر وممالیک که از بازماندگان رومیان بودند واز کشورهای غربی آن زمان به اندلس آمده بودند، شکل یافته بود. بربرها از شمال آفریقا به آن دیار نقل مکان کردند واعراب نیز از شرق (سرزمین شام، عراق و..) به اندلس مهاجرت کرده بودند ودر آن سامان رحل اقامت افکندند.(الأدب الأندلسی من الفتح الی سقوط الخلافة ص30).چگونگی سقوط اندلس توسط اروپائیان واخراج مسلمانان از این دارای اهمیت بسیاری است ودر این نوشتار تلاش شده است تا به بررسی عوامل آن حادثه ی مهم - بدون غرض ورزی وصرفا بر پایه ی مستندات تاریخی- پرداخته شود. 
306281_566
تاریخچه اندلس اسلامی:
پس از فتح اندلس توسط مسلمانان واهتمام ویژه ی مسلمانان به این سرزمین - که در مرزهای جهان اسلام آن زمان قرار داشت واز ظرفیت های طبیعی ، فرهنگی، فکری و.. بسیار خوبی برخوردار بود- دولت ها وحکومت های متعددی بر این سرزمین حکمرانی کردند. در ابتدا اندلس که توسط نیروهای تحت امر خلیفه ی اموی ولید بن عبد الملک فتح گردید وبه وسیله ی خلفای اموی اداره می شد. اولین حاکمی که از سوی امویان برای اداره ی این سرزمین گماشته شد، عبد  العزیز بن موسی بن نصیر بود که اشبیلیة را به عنوان پایتخت خود برگزید. پس از سقوط دولت امویان وروی کار آمدن سلسله ی بنی عباس، عبد الرحمن الداخل  نوه ی هشام بن عبد الملک دهمین خلیفه ی اموی که از شمشیر عباسیان گریخته یود وبه آفریقا پناه آورده بود، با هوشمندی به اندلس می رود وآنجا را به عنوان پایگاه خود بر می گزیند وعهد امارت در اندلس آغاز می گردد.پس از عهد امارت که از سال 927 تا1002 میلادی ادامه یافت، دولت عامریة بر سر کار می آید ودر ادامه ، عصر دویلات یا ملوک الطوائف آغاز می شود که دوره ی ناآرامی ونابسامانی در سرزمین اندلس است که به چندین دولت تقسیم می شود وافرادی در قرطبه، اشبیلیة،غرناطة،سرقسطة و... ادعای حکومت می کنند. پس از دوره ی ملوک الطوائف، دولت مرابطین بر سرکار می آید وتلاش می کند نزاع های قبیله ای ودرگیری های شهرهای اندلس با یکدیگر را فروکش کند وقرطبة ، مجد وبزرگی سابقش را بیابد. در ادامه، دولت موحّدین (حدود 80 سال) بر سرزمین اندلس حکم می راند ودر پایان، دولت بنی أحمر(از سال 636 هجری تا 898) به قدرت می رسد که آخرین سلسله ی اسلامی در سرزمین اندلس است ودر این دوره، ضعف ونابسامانی در دولت وناکارآمدی حکومت مرکزی به اوج می رسد وهمسایگان اندلس(بویژه فرانک ها) از ضعف مسلمانان نهایت استفاده را می کنند ودرگیری هایی با فرانک ها ادامه دارد. هر قدر ناتوانی مسلمانان در اداره ی اندلس واختلاف ها وبی توجهی دیگر سرزمین اندلسی افزایش می یابد، دشمنان در چنگ اندازی خود به این سرزمین جری تر می شوند.  در این زمان- دوره ی درگیری میان مسلمانان وفرانک ها وهمپیمانان اروپایی شان دیگر که برای باز پس گیری اندلس با یکدیگر با یکدیگر متحد شدند- شاعران اندلس از مسلمانان شمال آفریقا در اشعارشان تقاضای کمک ومساعدت می کنند واشعار جانسوزی در درخواست کمک از همکیشان مسلمان خود می سرایند. این فن شعری که پس از آن به استغاثة یا استنجاد مشهور شد، یکی از فنون شعری اندلس می باشد که از عاطفه ای صادقانه ودردمندانه برخوردار است ومیزان سختی ها وآزارها وچالش های مسلمانان در اندلس در آن مقطع تاریخی را منعکس می کند. ابو البقاء صالح بن شریف الرندی در قصیده ای مشهور از تونسیان درخواست می کند ودر برخی از ابیات آن چنین است: لکل شیء إذا ماتمّ نقصانفلایُغرّ بطیب العیش انسانُهی الأمور کما شاهدتها دولمن سرّه زمن ساءته أزمانوهذه الدار لاتُبقی علی أحدولایدوم علی حالٍ لها شان...کم یستغیث بنو المستضعفین وهمأسری وقتلی فما یهتزّ انسانماذا التقاطع  فی الإسلام بینکموأنتم یا عباد الله إخوانُألا نفوسٌ أبیّاتٌ لها هممأما علی الخیر أنصارٌ وأعوان یا من لذلّة قومٍ بعد عزّتهم أحال حالهم کفرٌ وطغیانُبالأمن کانوا ملوکا فی منازلهموالیومَ هم فی بلاد الکفر عبدانفلو تراهم حیاری لادلیل لهم علیهم من ثیاب الذل ألوانیا رُبّ أمّ وطفل حیل بینهماکما تُفرّق أرواحٌ وأبدانُوطفلةٍ مثل حسن الشمس إذ برزتکأنما هی یاقوتٌ ومرجانُ(الأدب العربی فی الأندلس تاریخ ونصوص ص76) وضعیت فرهنگ وتوسعه ی علوم در اندلس:اندلس سرزمین محبوب برای مسلمانان ومرکز توجه عالمان ودانشمندان در طول بیش از 800 سالی است که این دیار در اختیار مسلمانان بود و بدون تردید سقوط آن یکی از بزرگترین رخدادهای ناگوار وگرفتاری هایی بود که بر اسلام وارد آمد وزخمی التیام نایافته بر پیکره ی جهان اسلام محسوب می شود.(الأدب الأندلسی موضوعاته وفنونه تألیف دکتر مصطفی شکعة ص7).اندلس سرزمینی زیبا ودارای باغ ها ، نهرها، کوه ها، دره ها، گل ها وبستان های بسیاری بود وهمین نقاط قوت باعث شد ذوق شاعران برانگیخته شود وبه گفته ی تاریخ نویسان، یکی از دوره های درخشان فرهنگی جهان اسلام در این سرزمین رقم خورده است. المستنصر بالله که پس از پدرش عبد الرحمن الناصر به خلافت رسید، به ساخت و توسعه ی مسجد جامع قرطبه اهتمام ورزید ودر دوره ی او مدارس و مساجد بسیاری ساخته شد، به طوری که ابن عذاری می گوید تنها در شهر قرطبة 27 مرکز نشر قرآنی وجود داشت.(الأدب العربی فی الأندلس دکتور عبد العزیز عتیق ص82 تا89). المستنصر حاکمی دوستدار علم بود وبه جمع ونگهداری کتاب علاقه ی بسیاری داشت ودانشمندان را از تمامی نقاط جهان آن روزگار به سوی خود ودربارش جذب می کرد.برخی از مورخان گفته اند:المستنصر تعداد قابل ملاحظه ای کتاب از تمامی شهرها وسرزمین ها خریداری کرد ودر کتابخانه ای که گفته می شود 400 هزار کتاب خطی در آن نگهداری می شد، حفظ می کرد.در خصوص فرهنگ عمومی مردم اندلس نیز گفته می شود مردم اندلس از ویژگی های مطلوب بسیاری همچون پاکیزگی وخوش لباسی، نفرت از تکدی گری، دوری از اسراف وتبذیر و.. برخوردار بودند. ازدیگر ویژگی های اندلسیان،تمایل به علم ودانش واحترام به عالمان ودانشمندان به شمار می رفت. دانشمندان- ازجمله فقیهان، ادیبان، شاعران و...- از احترام ومنزلت ویژه ای در میان مردم اندلس برخوردار بودند. شعر نیز محبوبیت فراوانی در میان توده ی مردم اندلس داشت وشاعران بسیاری در دربار امیران وحاکمان اندلس در رفت وآمد بودند.( به کتاب تاریخ الأدب الأندلسی عصر سیادة قرطبة نوشته ی دکتر احسان عباس و تاریخ الأدب الأندلسی عصر الطوائف والمرابطین از همان مولف مراجعه نمایید). شاعران خوش ذوق وپرکاری در سرزمین اندلس درخشیدند که بخش قابل توجهی از اشعارشان برجای مانده است. شاعرانی همچون عبادة بن ماء السماء، ابن زمرک شاگرد لسان الدین بن الخطیب، ثلجیة بن خفاجة، ابراهیم بن سهل الإسرائیلی، أحمد بن زیدون، مؤمن بن سعید، الرمادی و.... در محیط اندلس ودر فرهنگی اسلامی پرورش یافتند. نکته ی بسیار مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که در اندلس اسلامی، زنان دانشمند از جایگاه رفیعی برخوردار بودند ودر میان شاعران نامور، نام زنان شاعر بسیاری مشاهده می شود.دکتر مصطفی الشکعة در کتاب خود (الأدب الأندلسی موضوعاته وفنونه) می نویسد:"المهم ان عدد الشاعرات فی الأندلس کان من الوفرة والنضوج بحیث شکّل ملمحا بارزا من ملامح الشعر الأندلسی... و أول شاعرة ظهرت علی الأرض الأندلسیة لم تکن فی اعتقادنا أندلسیة المولد أو النشأة وانما کانت واحدة من الجواری الوافدات من المشرق المدربات علی الإنشاء الأدبی والعزف والغناء ". (الأدب الأندلسی موضوعاته وفنونه دکتر مصطفی الشکعة ص118). شاعران بسیار برجسته ای از میان زنان اندلسی در سایه ی فرهنگ مترقی اسلامی- در زمانی که اروپا در سایه ی تاریک قرون وسطی فرو رفته بود وتوجه چشمگیری به آموزش زنان ودختران در آن مشاهده نمی شد- رشد ونمو یافته واشعارشان از آن زمان تاکنون بر جای مانده است. شاعرانی چون حسّانة التمیمیة، عائشة بنت أحمد القرطبیة (شاعر قرن سوم)، حفصة بنت حمدون الحجازیة (شاعر غزل سرای اندلسی که اشعار بسیاری از او برجای مانده است)، زینب المریّة، حمدون بنت زیاد، مریم بنت أبی یعقوب الأنصاری و... در شکل دهی به ادبیات اندلس وفرهنگ اسلامی باقی مانده از این سرزمین، نقش بسزایی ایفا نمودند. البته تعداد زنان شاعر سرزمین اندلس بسیار بیشتر از آن چیزی است که در این مختصر بیان شده وپرداختن به این موضوع خود بحثی مفصل ومستقل را می طلبد.موضوع بسیار مهم دیگر در بررسی فرهنگ وادبیات در سرزمین اندلس، ابتکارات ادبی مردم اندلس واختراع فنونی همچون موشح و زجل می باشد که توسط شاعران ونخبگان ادبی اندلس اختراع شد وبه جهان عرب معرفی گردید. درباره ی اینکه موشحات چگونه پدید آمد وآیا به تقلید از شعر غنائی اروپایی سروده شد یا خیر وموضوع های دیگر، بحث های بسیاری وجود دارد. بنا بر گفته ی دکتر شوقی ضیف در کتاب "فن التوشیح" این تنها عرب های سرزمین اندلس نبودند که اشعاری در قالب موشحات به عربی سروده اند، بلکه یهودیان اندلس نیز به زبان عبری موشحات سروده اند. پس به این ترتیب می توان به نظریه ای که می گوید موشح در اصل ریشه ی غیر عربی داشته واز جهان خارج وارد جهان عرب شده است، تمایل نشان داد.مسأله ی بسیار مهم دیگری که در بررسی فرهنگ وتطور ادبیات وشعر در سرزمین اندلس باید به آن توجه داشت،گسترش نقد ادبی وحضور چشمگیر ناقدان ادبی در محافل علمی وادبی آن روزگار است. ناقدان وشاعران اندلس با ولع وشوق بسیار کتابها واشعاری که از شرق جهان اسلام به دستشان می رسید را مطالعه می کردند، برخی از آن کتاب ها را شرح کرده ودر مواردی به نقد آن می پرداختند.(برای اطلاع بیشتر به کتاب تاریخ النقد الأدبی نوشته ی محمد رضوان الدایة مراجعه نمائید). پرورش شاعران، نویسندگان و تاریخ نویسان بزرگی همچون ابن عبد ربه اندلسی مولف کتاب مشهور العقد الفرید،فیلسوفان برجسته ای همچون ابن رشد اندلسی وابن طفیل، عارفان گرانقدری چون ابن عربی عارف ونظریه پرداز مشهور جهان اسلام که کتابهایش بر تارک عرفان اسلامی درخشش ویژه ای دارد ،پزشکان، منجمان، فقیهان، مفسرانی همچون قرطبی دانشمند قرن هفتم،لغت شناسان وزبانشناسان برجسته ای همچون ابن مالک وفرزندش بدر الدین ابن محمد (ابن ناظم) و....تنها گوشه ای از برکات فراوانی است که تمدن اسلامی در اندلس برجای گذاشته است، تمدنی که قرنها پس از فروپاشی اروپائیان قدر وجایگاه شایسته ی آن را درک نمودند.گفته می شود در قرطبه خلیفه ی اندلس کتابخانه ای بزرگ تأسیس کرد که در آن 400 هزار جلد کتاب وجود داشت وتنها فهرست آن بالغ بر44 جلد ضخیم می شد. خلیفه ی اندلس (حکم دوم) برای بدست آوردن کتاب های تازه انتشار یافته وجلب مولفان، نمایندگانی از اندلس به بغداد وشام می فرساتد ودر غرناطة در عصر اموی، هفتاد کتابخانه ی عمومی وجود داشت. این در حالی است که حتی چهارصد سال بعد از این تاریخ "شارل" که می خواست کتابخانه ای تأسیس کند پس از سالها سعی وتلاش کتابهایش به هزار جلد هم نرسید ویک سوم آن نیز ادعیه واوراد راهبان وکشیشان بود. از آنچه گفته شد برمی آید که تمدن اسلامی در اندلس از درخشش بالایی برخوردار بوده است وحتی می توان ادعا کرد یکی از عوامل مهم دستیابی اروپائیان به پیشرفت وتمدن وعبور از دوران سیاه قرون وسطی، دستیابی به تمدن ارزشمند مسلمانان در اندلس ومیراث گرانبهای آنان در سرزمین اندلس است. اگر نبود اهتمام دانشمندان اندلس به گرداوری آثار اسلامی ودستیابی اروپائیان به میراث گرانبهای مسلمانان اندلس که بیش از 800 سال در این سرزمین حکومت می کردند وبا پیروان ادیان دیگر(مسیحی ویهودی) همزیستی مسالمت آمیزی برقرار نمودند،به طور قطع اروپائیان نمی توانستند به مرحله ی جدید وعصر رنسانس ورود پیدا کرده وتاریخ جهان را متحول سازند. عوامل سقوط اندلس:یکی از رخدادهای دردناک تاریخ اسلام وسرزمین های اسلامی، سقوط اندلس واخراج مسلمانان از سرزمین اندلس توسط فاتحان ومهاجرت اجباری ساکنان این دیار به دیگر کشورهای اسلامی- بویژه شمال آفریقا – به شمار می رود. به راستی چگونه اندلس با وجود ریشه های تمدنی وفرهنگی بسیار محکم وتاریخ درخشان وتجربه ی حکومت های مختلفی که بر آن سرزمین سیطره یافتند، به یکباره از دست مسلمانان خارج شد ومسلمانان آن منطقه یا کشته شدند ویا مجبور به ترک خانه ها وکاشانه هایشان گشتند و تمدن درخشان اسلامی در آن دیار فروپاشید؟ در پاسخ به این سوال می توان دلائل سقوط اندلس را به دو بخش داخلی وخارجی تقسیم نمود.اختلاف ونزاع میان فرانک ها ومسلمانان اندلس محصول مدت زمان کوتاه نبود، در ادامه ی این درگیری ها، فرناندو پادشاه آراگون با ایزابلا پادشاه قشتاله با یکدیگر متحد شده وبر اثر این اتحاد توانستند ضربات سهمگینی بر مسلمانان اندلس وارد کنند.(اندلس مظهر اسلام در اروپا نوشته ی محمد رمضان پور ص 152).از سوی دیگر، حاکمان اندلس توجه چندانی به تحرکات دشمنان نداشته ودر شهوات وخوشگذرانی واسراف وغفلت از جهان بیرونی غرق شده بودند ومیان والیان مسابقه بر سر جذب کنیزان زیبا رو بود! در بررسی عوامل خارجی ، باید به وضعیت نابسامان مسلمانان در آن روزگار که از شرق با حمله ی مغولان مواجه بود واز غرب با هجوم صلیبیان به سرزمین های خود گرفتار آمده بود،اشاره کنیم. فروپاشی هیمنه ی خلافت اسلامی و زائل شدن هراس دشمنان اسلام از شکوه دولت اسلامی از جمله سقوط مراکش، روی کار آمدن دولت مغول در ایران، سقوط بغداد ونابودی مجد وعظمت خلافت اسلامی،  دشمنان اسلام را در رویارویی با جهان اسلام جری و پردل می ساخت.در چنین شرائطی، مسلمانان در دیگر سرزمین های اسلامی نمی توانستند به یاری همکیشان خود در سرزمین اندلس بشتابند ودر نتیجه ی این اهمال وکوتاهی، راه برای ورود فرانک ها به اندلس آسان گردید. سوء مدیریت وسیاست های نادرست حاکمان اندلس و واگذاری امور سیاسی واجتماعی ، قیام برخی از مسیحیان که خود را مسلمان معرفی می کردند وعلیه حکومت مرکزی مسلمانان در اندلس تحرکاتی را ساماندهی نمودند، عدم توجه عمومی به احکام الهی ودوری از آموزه های دینی واسلامی، اختلاط بیش از اندازه ی مسلمانان با غیر مسلمانان وازدواج گسترده با دختران مسیحی ودوری از معارف اسلامی وتسامح بیش از اندازه و وادادگی در برابر پیروان دیگر ادیان، از عوامل داخلی دیگر سقوط اندلس به شمار می رود که بیشتر ریشه در امور فرهنگی دارد.(تاریخ تحلیلی اندلس دکتر محمد رضا شهیدی پاک ص344 تا347).جنگ داخلی در آفریقا، ضعف دریایی مسلمانان وافزایش توان دریایی اروپائیان، یکی دیگر از دلائل تسهیل شکست مسلمانان در رویارویی با اروپائیان بود.در کنار این عوامل، حمایت قاطع کلیسا وشخص پاپ از مبارزه ی اروپائیان با مسلمانان وفتح سرزمین اندلس، درخور توجه است ودر تشویق وتقویت روحیه ی فرانک ها ودیگر اروپائیان درگیر با مسلمانان، تأثیر گذار بود. پاپ بارها جنگ صلیبی با مسلمانان اندلس را با اهمیت تر از جنگ صلیبی در شام عنوان کرد.(تاریخ تحلیلی اندلس دکتر شهیدی پاک ص348).دولت آراگون با کمک فرانسه برای پیشبرد اهداف جنگ صلیبی در شرق اندلس تأسیس شد. جیم اول حاکم آراگون با کمک فرانسه شهرهای بزرگ شرق اندلس همچون برشلونة، بلنسیة، جزائر بالئار، قرقشة و.. را تصرف نمود و روابط دوستانه ای با کشورهای اروپایی ودولت های اسلامی شمال آفریقا برقرار کرد. سرانجام با سقوط غرناطة، آخرین نقطه ی اندلس که در تصرف مسلمانان بود نیز سقوط کرد وسرزمین اندلس برای همیشه از دست مسلمانان خارج گردید  ورویای مسلمانان اندلسی که با آغاز ناآرامی در سرزمینشان به دیگر کشورها همچون تونس ومراکش مهاجرت کرده وپراکنده شدند، به یأس بدل شد.دکتر مصطفی الشکعة در این باره چنین می گوید:"ان مجد المسلمین فی الأندلس بلغ الذروة علی أواخر عهد بنی أمیة وخاصة فی عصر الناصر وولده المستنصر وما ان زالت دولة الأمویین وانقسمت الجزیرة المنیعة الی دویلات صغیرة وطوائف متناحرة فیما یسمّی بعصر ملوﻙ الطوائف حتی بدأ المدّ ینحسر والوقة تشیخ...ان فی التماسک والوحدة والإلتحام قوة ومنعة وعزة سنة الله فی الأرض ولن تجد لسنة الله تبدیلا". سقوط اندلس واقعه ای تاریخی  بسیار تلخی است که علت اصلی وقوع آن، اختلاف میان مسلمانان ودوری از آموزه های اسلامی توسط مسلمانان از یک سو و یکپارچگی اروپائیان (فرانک ها،پرتغالی ها،واتیکان و...) برای دستیابی به یک هدف مشترک، ارزیابی می شود.مجموعه ی عوامل فوق(داخلی، خارجی) در بخشهای سیاسی، اجتماعی وبویژه فرهنگی به سقوط سرزمین اندلس منتهی گردید واکنون پس از گذشت قرن ها از فروپاشی سرزمین اندلس، همچنان آثار اسلامی همچون مساجد ومدارس با معماری اسلامی در سرزمین اسپانیای کنونی مشاهده می شود ویاد آور مجد وقدرت مسلمانان در سرزمین اندلس است. نتیجه:سرزمین اسپانیا با طبیعت زیبا وجاذبه های فراوان وبا وجود سختی ها ومشکلات بسیار، برای مدت بیش از هشت قرن با صلابت وقدرت در اختیار مسلمانان بود وهمان طور که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفت، پیشرفت قابل ملاحظه ای در بخش فرهنگ، ادبیات،علم ،دانش وفنون گوناگون از خود بروز داد؛ اما به دلیل ضعف مدیریت حاکمان، بی تفاوتی مسلمانان آن روزگار نسبت به حوادث ناگوار سرزمین اندلس، نبردهای داخلی در شمال آفریقا، سقوط خلافت عباسی وحمله ی گسترده ی مغولان از شرق به جهان اسلام وحمله های صلیبیان از اروپا به غرب جهان اسلام ، بی توجهی جوانان اندلس به مسائل فرهنگی ودینی، فاصله گرفتن از ارزشهای اخلاقی و... که در این نوشتار به بخشی از آن پرداخته شده است، سنگر به سنگر سقوط کرد و از دسترس مسلمانان برای همیشه خارج شد. ابتدا شهر "رنده" در سال 890 هجری قمری به دست اسپانیایی ها افتاد وسپس مالقه در شعبان سال 892 هجری(1487 میلادی) سقوط کرد ودر سال 894 هجری ،مریة ومنکب ووادی آش نیز به دست مهاجهان افتاد.بسطة وغرناطة نیز در سال 897 هجری از حوزه ی نفوذ مسلمانان خارج شد وفردیناند در سال 897 هجری (1492 میلادی) همچون فاتحان وارد شهر بسطة شد وپیروزی خود را اعلام کرد.(الأدب الأندلسی التطور والتجدید، نوشته ی دکتر عبد المنعم الخفاجی ص 147).بدون تردید شکست مسلمانان در منطقه ی اندلس معلول عوامل گوناگون بوده است و سقوط اندلس- که پس از اشغال به اسپانیا تغییر نام داد- یکی از حوادث مهم در جهان اسلام محسوب می شود وبیانگر این واقعیت است که اگر مسلمانان با یکدیگر در نزاع باشند وبی توجه به احوال یکدیگر ، روزگار خویش را سپری کنند، دشمنان مشترک خنجر زهرآگین خود را بر قلب آنان فرو خواهند کرد ونفرت خویش را به نمایش خواهند گذاشت وحتی اقدام به اشغال نظامی سرزمین های اسلامی خواهند نمود. همانطور که حادثه ی اندلس در فلسطین (سال 1948) واخیرا در سودان جنوبی (2011) تکرار شده است. تاریخ سرشار از رخداد های تلخ وشیرین است وآنچه مهم است این که بتوانیم از تحولات گذشته برای ساختن آینده ای بهتر وموفقتر بهره برداری کنیم

No comments:

Post a Comment