Monday, 15 September 2014

نامه سرگشاده "کمپین سراسری کوچ دراویش به زندان" خطاب به مقام رهبری


نامه سرگشاده "کمپین سراسری کوچ دراویش به زندان" خطاب به مقام رهبری

evin-12141
تنها دری که برروی ما باز است، در زندان است
اعضای کمپین کوچ دراویش از ایران به زندان اوین در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، خواستار رسیدگی به تضییع حقوق دراویش توسط نهادهای امنیتی و قضایی شده و نوشته‌اند: اگر به خواسته‌های ما که مطابق قانون و شریعت است ترتیب اثری داده نشود، زندان را به زندگی ترجیح خواهیم داد.
لازم به یادآوری است که  این چهارمین نامه‌ای است که بعد از انتشار وصیتنامه و اعتصاب غذای وکلای زندانی دراویش گنابادی، توسط سایر پیروان این طریقت عرفانی در خطاب به مسوولان ایران نوشته شده است.
دراویش زندانی که اینک در اعتصاب غذا به سر می‌برند پیش‌تر با انتشار وصیت‌نامه‌ای اعلام کرده بودند مادامی که خواسته‌ ایشان که برداشتن نگاه امنیتی از پیروان طریقت و عرفان است محققق نشود، به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.
دراویش در نامه به رهبر ایران که متن آن در زیر آمده است، نوشته‌اند: وزیر جرات نمی‌کند از دراویش حرف بزند زیرا نقد دستگاه قضا و حکومت می‌شود. روزنامه جرات نمی‌کند از ما بنویسد زیرا تهدید به توقیف می‌شود. این طور می‌شود که ما در مملکت خویش و در دین خویش و در بین هم‌دینان و هم مذهبان خویش احساس غربت می‌کنیم.

بسمه‌ تعالی
محضر آیت الله خامنه ای؛ رهبر جمهوری اسلامی ایران
با سلام؛
حضرت آیت الله
این که نوشته می‌آید نه از باب تظلم‌خواهی و دادستانی که از جهت مطلع کردن شخص اول مملکت از آن چیزی‌ست که در جامعه رخ می‌دهد. ما داد را از دادستان حقیقی که حضرت باری‌ست می‌ستانیم، اما تا بدانید به دست ارکان حکومت شما چه بر سر ما دراویش گنابادی رفته است، مختصرا عارض می‌شویم:
ده سال است که بی‌وقفه و با تمام توان و قوا به پیروان طریقت شریعت‌مدار علوی نعمت‌اللهی گنابادی حمله می‌برند. حکم و فتوای سیاسی از فلان آیت‌الله می‌گیرند و قشون برادران بی‌فکر به ظاهر مذهبی را جلو می‌اندازند و نهادهای امنیتی و قضایی را به پشتیبانی ایشان می‌گمارند و به سر خلق خدا که هم‌وطنان آنها هستند و سخنی بر لب جز نام خدا و سخنی در دل جز یاد خدا ندارند، کاری می‌آورند که گفتن از آن در حوصله این وجیزه نمی‌گنجد. به گلوله‌ی ِ کبک‌کش، تن فقیر الی الله را ساچمه‌دان تفنگ خویش می‌کنند. به تحدب آخته‌ی قمه، پهلوی نمازگزار خدا را می‌درند. گاز اشک‌آور در میان جمع عابدان می‌اندازند و بر ایشان بنزین می‌ریزند مبادا آتش روشن کنند و اثر گاز را خنثی کنند. و نهایتا محشری برپا می‌کنند از آتش و شعار و همهمه که دود آن، حکم‌ زندان برای دراویش و بیکاری از شغل برای دراویش و حصر بزرگان و مشایخ برای دراویش و مصیبت برای دراویش است. چنان به نفرت بر حسینیه دراویش لودر می‌رانند که از آن، کاشی شکسته‌ای می‌ماند، منقوش به نام مبارک حسین بن علی که از آتش تحجر سوخته است.
سپس نوبت به خود دراویش می‌رسد که دعوی به نزد قاضی مملکت برده‌اند اما قاضی، پیش‌تر، به پشتیبانی آن جلوداران آتش‌افروز گماشته شده است و حکمی که صادر می‌کند نیز از پیش معلوم شده است: حبس دراویش. آنگاه وکلای مدافع دراویش وارد معرکه می‌شوند و به جرم دفاع پروانه وکالت‌شان لغو می‌شود و به زندان محکوم می‌شوند. سپس نوبت خبرنویسان این وقایع می‌شود. ایشان نیز به سهم خود چون اطلاع‌رسانی کرده‌اند، به دست نیروهای امنیتی که عقبه آن جلوداران و همکاران آن قاضیان بوده‌اند، دستگیر و بازداشت می‌شوند. نهایت چه می‌شود؟ حکم زندان برای دراویش و تبعید و تحریم برای دراویش و ممنوعیت برای دراویش.
رسانه‌ها را بایکوت می‌کنند مبادا خبری از دراویش منتشر شود. گوش دادگاه‌ها را بر فریاد ظلم نکنید دراویش می‌بندند مبادا کسی به کمک ایشان برخیزد. و واعجبا که از این همه نیز فرو نمی‌گذارند و در سایت‌ها و حوزه‌ها، مطالب ضد تصوف و عرفان عنوان می‌کنند. وزیر جرات نمی‌کند از دراویش حرف بزند زیرا نقد دستگاه قضا و حکومت می‌شود. روزنامه جرات نمی‌کند از ما بنویسد زیرا تهدید به توقیف می‌شود.
این طور می‌شود که ما در مملکت خویش و در دین خویش و در بین هم‌دینان و هم مذهبان خویش احساس غربت می‌کنیم. می‌بینیم از چپ و راست بر ما بلا می‌بارند. می‌بینیم تنها در گشوده در برابر ما، درهای زندان است. می‌بینیم درها همه در پشت ما بسته‌اند. و چاره‌ای نمی‌ماند جز انتخاب زندان و همراهی با برادران دربندمان که مظهر و نماد ظلم‌هایی هستند که تا امروز بر ما دراویش رفته است.
حضرت آیت‌الله
به وزیر اطلاعات که ما را بی‌دین نامیده بود نوشتیم اگر بی‌دینمان می‌دانید زندانی‌مان کنید. به نماینده مجلس نوشتیم اگر حقوقی برای ما قائل نیستید و جزو مردم این مملکت در شمار نمی‌آییم زندانی‌مان کنید. به شما هم همین را نوشته‌ایم که اگر به خواسته‌های ما که مطابق قانون و شریعت است ترتیب اثری داده نشود، زندان را به زندگی ترجیح خواهیم داد.
دستور بدهید حالا که از حقوق و قانون و عدل و زندگی و آزادی محرومیم، درهای زندان را به روی ما بگشایند، باشد که این ترس‌ها که ناشی از توهم قدرتمداران است و چنین می‌پندارند که دراویش در پی غصب قدرت ایشان هستند، با زندانی شدن ما پایان یابد و دشمنی فرضی از دشمنان فرضی ایشان کاسته شود.

ثبت نام کنندگان کمپین کوچ دراویش از ایران به اوین

No comments:

Post a Comment