Saturday, 6 September 2014

ارتباط میان تاسیس سازمانی به اسم "پلیس فتا "با سریالی موسوم به"هوش سیاه" در گفتگو با مسعود آب پرور


ارتباط میان تاسیس سازمانی به اسم "پلیس فتا "با سریالی موسوم به"هوش سیاه" در گفتگو با مسعود آب پرور

656543
خبرگزاری مهر: پلیس فتا بعد از درست شدن مجموعه دو قسمتی سریالهای موسوم به هوش سیاه تاسیس شد!!

454543


کارگردان مجموعه دوگانه «هوش سياه» در گفتگو با پایگاه 598  : اين‌كه " بدمن" الگو شد درست است بيشتر از سرگرد و شخصيت مثبت، كامران الگو شده بود ما دنبال اين بوديم تا «هوش سياه» را تا صد قسمت پيش ببريم پس بايد 50درصد اول شخصيت منفي الگو شود زيرا به‌هرحال به دليل استفاده از تكنولوژي مدرن روز كه جوانان به آن گرايش دارند طبيعتا برايشان جذاب و جالب است/ هنوز بخشي از دستمزدم را از تهيه كننده نگرفته‌ام
6578765
به گزارش بولتن نیوز، به نقل ازپایگاه 598، مسعود آب پرور متولد 1340 تهران، فارغ التحصيل كارگرداني سينما از دانشكده سينما و تئاتر است. از فعاليت‌هاي جنبي او مي‌توان به كارشناسي سناريو و فيلم در بنياد سينمايي فارابي، تأسيس «كارگاه گسترش هنر» و طراحي كليپ هاي ايراني اشاره كرد. او از جمله کارگردان‌هایی است که در ساخته‌های خود به مسائل پلیسی و امنیتی توجه زيادي نشان داده و با قراردادن خلافکارهای باهوش در مقابل شخصیتهای پلیس، فضایی را فراهم کرده تا پلیس با خلاقیت و روشهای جدید به جنگ تبهکاران برود به‌ خصوص در مجموعه دوگانه «هوش سياه» اين رويه وي بيشتر نمود دارد. در ادامه گفتگوی مسعود آب پرور با خبرنگار فرهنگی پایگاه 598 را می خوانید:

در ابتدا بگوييد ايده مجموعه«هوش سياه» از كجا آمد؟
من كم كم به اين سوژه رسيدم. ابتدا فيلم «قتل انلاين» را ساختم كه درباره تكنولوژي نوين و اينترنت وجوانان بود و عارضه‌هايي كه مي‌تواند به جامعه وارد كند پيامد اين فيلم «هوش سياه» شد. به اين صورت كه ما مجوزي از سيما فيلم گرفتيم و پرونده هايي از اداره اگاهي را مورد بررسي قرار داديم بعد از نوشتن 8تا 9قسمت سري اول و تصويب كار به نظرم رسيد بايد يك نخ تسبيح داشته باشد و تنها به يك ماجرا اكتفا نكنم براي همين يكسري حوادثي كه رخ مي‌دهد و نهايتا جنايتكاري كه مثل تكنولوژي نوين وارداتي است و از خارج آمده وارد مجموعه مي‌شود مي‌خواستم آسيب‌هاي تكنولوژي مدرن را نشان دهم.
چگونه شخصیت ها و بازیگران منتخب را با نقش هماهنگ کردید؟
خيلي مراقب بودم تا نقش پليس را به كسي بدهم كه قبلا ايفاگر نقش پليس نبوده است. «حسين ياري» به‌غير از فيزيك خوب و چابكي كه داشت اصلا قبلا نقش پليس در كارنامه خود نداشت به همين دليل سرگرد را براي او مناسب ديدم. براي بدمن مجموعه هم «كيكاووس باكيده» را انتخاب كردم زيرا به‌نظرم اين كاراكتر مثل ويروسي دوپاست كه وارد كشور شده پس وقتي بحث ورود مي‌شود انسان به ياد دوبله و فيلم‌هاي خارجي مي‌افتد كه اين مشخصه كيكاووس باكيده بود البته اوابتدا نمي‌خواست نقش بد داشته باشد، گفتم قبلا پليس بوده‌ايد اما اين نقش خيلي مناسب شماست وقتي قصه راخواند خوشش آمد.
چرا اصرار داشتيد بازيگر سرگرد قبلا پليس نبوده باشد؟
براي اين‌كه نمي‌خواستم كليشه‌اي شود در هر دفتري كه مي‌رويم وقتي ليست بازيگر پي‌گيري مي‌شود همه دنبال افرادي هستند كه قبلا نقشي را بازي كرده‌اند درصورتي‌كه من دوستدارم خودم ابداع كنم.
اين ريسك‌پذيري در انتخاب بازيگر نيست؟
بله به‌نظرم اصلا بايد ريسك كرد زيرا اگر بخواهيم سليقه‌سازي كنيم بايد اين كارها را انجام داد وگرنه هميشه كليشه‌اي خواهيم بود كه خوب نيست.
يكي ازويژگي‌هاي خوب مجموعه «هوش‌ سياه» تعادل شخصيت‌ها بود عمدتا در فيلم‌هاي پليسي، ‌پليس مجرد وتنهاست يا به‌قدري مسائل خانوادگي غالب است كه پليس به حاشيه مي‌رود شما چگونه به اين تعادل رسيديد؟
براي اين‌كه الگوي ما در اين ژانر،‌ فيلم‌هاي خارجي است البته اصولا بحث خانواده از ژانر پليس جداست براي اين‌كه خانواده ضد ريتم كار پليسي است. كار پليس ريتم تند و ضرباهنگ تندي را مي‌طلبد وقتي به دل خانواده مي‌رويم بايد قصه را نگه داريم و متوقف شويم كه اين را يك حركت ضد ريتم مي‌گوييم وچون مي‌خواستيم الگوي پليس ارائه بدهيم بايد خلاف ريتم عمل مي‌كرديم. براي همين احساس كردم اگرسرنوشت خانواده سرگرد را باقصه لينك كنيم درست پيشرفتيم به صورتي‌ كه پسر سرگرد گروگان شده است و اين بود كه خود به‌خود خانواده وارد قصه شد كنار نبود حتي درسري دوم قصد داشتم همه خانواده سرگرد گروگان گرفته شوند منتهي بودجه نبود تا اجرايي شود.
اصولا چنين آثاري،‌ محصولات جانبي فرهنگي هم دارند مثل كميك استريپ, انميشين، بازی یارانه ای و لوازم التحریر؛ چرا «هوش سياه» وارد چنين مسائلي نشد؟
ما تهيه‌كننده‌اي كه داشتيم نمي‌توانستيم به اين موارد فكر كنيم  زيرا او يكي از مديران سازمان است ولي اگر به عهده خود من بود قطعا تمام اين موارد را اجرا مي‌كردم. چون طرح‌ها و ايده‌هاي زيادي دارم. خوشبختانه دكتر دارابي فردي با ذهن خلاق و روشن است كه هميشه به دنبال چنين  زمينه‌سازي‌ها براي پيشرفت است اگر طرف ما خودايشان بود مسلما خيلي كارها خوب پيش مي‌رفت  بايد اميد به آينده داشت كه چه مي‌شود.
«هوش سياه» ظرفيت اين را دارد كه يك فيلم سينمايي قوي درسطح بين‌المللي هم بشود آيا دراين زمينه اقدامي كرده‌ايد؟
اين مورد هم نياز به حمايت دارد مديريت يك پروژه سينمايي را تهيه كننده انجام مي‌دهد كه متاسفانه از اين بابت دچار مشكل بوديم و هستيم .
قبل ازاين شما براي سينما فعاليت داشتيد چطور شد به تلويزيون روي آورديد ؟
در حوزه  فرهنگ وهنر به شدت سياهي و نااميدي مي‌ديدم به‌هيچ عنوان زمينه مناسبي براي ورود نبود واصلا دلم نمي‌خواست درفضاي سينما كار كنم زيرا به نظرم مي‌رسيد كارها اغلب به شكل رياكارانه هستند يا طنز مطلق كه اسمش را سينماي مردمي گذاشته‌اند؛ درحالي‌كه فيلم‌هاي عوامانه به نمايش مي‌گذاريم كه خالي از نقش هنري است جايي براي اين بحث‌ها كه در تلويزيون دارم در سينما نيست؛ بنابراين به فكر افتادم اگر قرار است چيزي بسازيم،‌ براي مردم باشد كه بيننده تلويزيون هستند و مخاطبان بيشتري دارد والبته اعتماد لازم درتلويزيون به مردم است  مديران تلويزيون هم به من اعتماد كردند و خوشبختانه نتيجه كار خوب از آب درآمد مديران راضي بودند مردم هم استقبال كردند هرچند هنوز بخشي از دستمزدم را از تهيه كننده نگرفته‌ام اماتوليد اثري تاثيرگذار از تلويزيون درمقابل توليد اثر كم مخاطب در سينما به مراتب موثرتر است براي همين ترجيح دادم با تلويزيون همكاري كنم؛ اگر فرصتي پيش بيايد براي سينما هم موضوعات خوبي در نظردارم كه ان شالله بتوانم دوباره ورود پيدا كنم.
قرار است تا سري سوم «هوش سياه» ساخته شود اين مجموعه تا چند قسمت ظرفيت دارد تا پيش برود؟
من تا 100 قسمت را براي اين مجموعه پيش بيني كرده‌ام تا بتوانم با همين روال و قهرمانان كار را دنبال كنم منتهي هيچ التزامي ندارم به دليل اين‌كه با تهيه كننده دو سري قبل نمي‌توانم كار كنم.
براي ساخت «هوش سياه» از مشاوره و راهنمايي قوه قضاييه يا نيروي انتظامي هم استفاده كرديد؟
نه اصلا. تنها نيروي انتظامي لوازم پليس را در اختيارم گذاشت و طبق روال بقيه فيلم‌هاي پليسي، يك مشاور حضور داشت تا تخطي از اصول نداشته باشيم.
شما به سينماي آمريكا علاقه داريد؟ آيا در فيلم‌ها و سريال‌هاي خود متاثر از آن هستيد؟
ممكن است هركس كه به يك مكتب فكري گرايش ياعلاقه داشته باشد. من طرز تفكر خاص خودم را دارد اما مقلد نيستم  آثار را با رنگ و بوي بومي مي‌سازم.
آينده ژانر پليسي دركشور را چگونه مي‌بينيد؟
روز به روز جاي كار بيشتري دارد چون پليس به ساخت فيلم و سريال ورود پيدا كرده است و متوجه شده كه بايد از اين ابزار قدرت استفاده كند؛ از سويي ديگر زماني فيلم‌هاي پليسي دركشورمان بازاري نداشت به ما مي‌گفتند اينجا آمريكا نيست كه هر روز صداي آژير ماشين پليس بيايد و شاهد قتلي باشيم ولي هرچه جلو آمديم هرچند متاسفانه خوب نيست اما با نزديك شدن جوامع به همديگر جرم وجنايت ها هم به كشور ما ورود پيدا كرد و طبيعتا داستان‌هايي پديد آمد كه روز‌به‌روز هم بيشتر مي‌شوند بنابراين بايد براي اطلاع رساني و روشنگري عمومي نسبت به حوادث و جرايم  كار پليسي داشت حقيقتي كه هرچند تلخ است اما بيان آن لازم است.
درسريال«هوش سياه» برعكس اغلب سريال‌هاي پلیسی از مفاهيم ديني، اجتماعي و خانوادگي غفلت نشده بود اما به نظر مي‌رسيد بدمن الگوپذيري بيشتري براي مخاطب داشت تا سرگرد چرا؟
بخشي مربوط به خواسته تلويزيون و شبكه بود تا در درون مجموعه المان‌هاي مذهبي و فرهنگي باشد البته ما هم تا آنجا كه به قصه لطمه وارد نكند و تصنعي نشود ازاين المان‌ها استفاده مي‌كرديم بخشي هم مربوط به قصه بود مثلا درسري دوم  كامران به كتابخانه مي‌رفت. اما اين‌كه بدمن الگو شد درست است بيشتر از سرگرد و شخصيت مثبت، كامران الگو شده بود ما دنبال اين بوديم تا «هوش سياه» را تا صد قسمت پيش ببريم پس بايد 50درصد اول شخصيت منفي الگو شود زيرا به‌هرحال به دليل استفاده از تكنولوژي مدرن روز كه جوانان به آن گرايش دارند طبيعتا برايشان جذاب و جالب است اما كم كم در ادامه ماجرا شخصيت مثبت مورد توجه قرار مي‌گيرد و جايگزين مي‌شود.
براي كار مشاور روانشناسي هم داشتيد؟
نه؛ تمام قسمت‌هاي كار را خودم دنبال كردم.
در فيلم« قتل انلاين» و سپس مجموعه هوش سياه به تكنولوژي و جرائم اينترنتي اشاره كرده‌ايد  چرا اين موضوعات رادنبال مي‌كنيد؟
براي اين‌كه اينها مبتلا‌ به زمان امروز و فرداي ما هستند. فيلم‌سازان بايد اين موضوعات را بيان كنند تا مخاطبان آگاه شوند متاسفانه اغلب به‌خاطر عدم شناخت يا عدم علاقه به چنين موضوعاتي ورود ندارند. ما از فوايد تكنولوژي زياد گفته‌ا‌يم اما به ندرت از عوارض و آسيب‌هاي آن براي جوانان مصداق آورده‌ايم تا مراقب باشد. امروز پليس فتا يكي از شلوغ‌ترين پليس‌هاي ماست زيرا جرائم اينترنتي زياد شده و بايد روشنگري عمومي صورت بگيرد تا آسيب نبينيم؛ هم به لحاظ فردي و هم به لحاظ احتماعي خود را ايمن كنيم.
اين‌كه گفته مي‌شود پليس فتا با توجه به «هوش سياه» ايجاد شده درست است؟
بله سه ماه بعد از پخش سري اول «هوش سياه»‌ از ما دعوت كردند و مسئولان پليس فتا گفتند «هوش سياه» ما در فتاست. اين پليس با الهام از سريال «هوش سياه» راه‌اندازي شده و ما به شما تبريك مي‌گوييم. با آغاز سري دوم هم فرماندهي پليس فتا چندين بار به من و تهيه كننده گفت فتا فرزند «هوش سياه» است و «هوش سياه» مادر فتاست.
اين تاثيرگذاري فرهنگي  مطلوبي است!
بله با چنين رويدادي خوشحال شديم كه توانسيتم تاثيرگذاري خوبي داشته باشيم. من فكر مي‌كنم در ساخت برنامه‌هاي سينمايي و تلويزيوني تخيل مورد غفلت قرارگرفته ما تنها به بعد واقع‌گرايانه و رئاليستي پرداخته‌ايم و از واقعيت‌هاي امروز جامعه دورشده‌ايم. البته فيلم بايد متقاعد كننده باشد مثلا همه مي‌گفتند به تقليد از «فرار از زندان» است حتي قوه قضاييه با ما تماس داشت  كه اين زندان شبيه زندان‌هاي ما نيست گفتم شما مي‌گذاريد از زندان مجرمي فرار كند تا براساس آن فيلم بسازيم؟ گفتند نه اين طور نيست. گفتم اين زندان را خودم ساختم و قوانينش را خودم وضع كردم؛ خودم هم آن را مي‌شكنم! ابتدا كمي برخورد تندي داشتند اما وقتي سريال را ديدند گفتند خوب است و فهميديم كه چه مواردي را در زندان ها اصلاح كنيم. اينها نتيجه توليداتي است كه بتواند فرهنگسازي داشته باشند. همه ما بايد دست به دست هم بدهيم تا دراين زمينه پيشرفت كنيم. يك فيلم ساز، مستند ساز نيست تا دوربين دردست بگيرد و واقعيات صرف اجتماع را به تصوير بكشد بلكه بايد فيلم همراه تخيل باشد هميشه هنر و تخيل از علم جلوتر بوده‌اند. طبق آمارها ايران جزء ده كشور نانوتكنولوي در دنياست و كشوري هسته‌اي است پس بايد سينماي ما براي ارائه چنين مسايلي ورود پيداكند.
چرا چنين المان‌هايي كه باعث افتخارو تقويت هويت ملي ماست درسينما ديده نمي‌شود؟
متاسفانه همين طوراست من هميشه شعارم اين است كه فيلم‌سازم،‌ مستند ساز نيستم که امروز را به تصویر بکشم. ما باید بتوانیم بستر تقويت هويت ملي را در سينما فراهم كنيم.
چرا در فيلم‌هاي جشنواره هاي بين‌المللي، توسعه و پيشرفت كشور نشان داده نمي‌شود؟
متاسفانه هيچ اتفاق فكري دراين رابطه نداريم يا اگر هم باشد من از وجود آن بي‌خبرم! فیلمساز امیال خود را به تصویر میکشد اما اگر درست تربيت شده باشند به اين عناصر هويتي هم مي پردازد. توليدات سينمايي مي‌تواند افتخار آفرين باشد؛ مثل بازي فوتبال است که وقتي يازده بازيكن حرفه‌اي بیایند با يك هم آوايي جمعي مي‌توانند پيروز شوند بنابراين بايد تربيت ما درست و اصولي باشد.
يعني ايجاد يك سينماي فرهنگي  منجر شود؟
بايد فرهنگ ساز باشيم. در اين رابطه نحوه چگونگي و اجرا اهميت دارد. سينماي هاليوود در لفافه سرگرمي‌سازي،‌ بزرگترين فرهنگسازي را دنبال مي‌كند پس سرگرمي سازي مذموم نيست؛ امابايد بلد باشيم در وراي بسته‌بندي جذاب و سرگرم كننده فرهنگسازي داشته باشيم.

گفتگو از: معصومه طاهر
ي

No comments:

Post a Comment