درخراسان و مصروشام و عراق- فتنه و کارزار میبینم (پیشگوییهای شاه نعمت الله ولی)
قاسم سلیمانی و نوری المالکی دست در دست برکنار شدند!
کنار رفتن نوری المالکی از منصب یکه تازانه خود شکست بزرگی برای کلیت سیاست رژیم ایران برای قبضه کردن عراق بود، و بسیاری از ناظران داخل ایران این شکست را ناشی از تکیه زیاد نظام به عنصر نظامی و سپردن عموم کارهای عراق به دست پاسدار قاسم سلیمانی ارزیابی میکنند. محمدجوادظریف در سفر پرازملاقات سه روزه خود به بغداد و کردستان عراق تلاش کرد به همه طرفهای بازی بفهماند که دولت روحانی و شورایعالی امنیت ملی برغم همه مخالفتهای پاسداران، از روی نوری المالکی عبور کرده و مالکی دیگر تبدیل به یک مهره سوخته شده است. محمدجواد ظریف در سفر به عراق پاسدار حسین سلامی را در معیت داشت تا این پیام را روشنتر به گوش همه برساند که خط شورایعالی امنیت ملی ایران عبور از نوری المالکی و قاسم سلیمانی هردو است. خط مشی جدیدی که بر اساس آن حسین سلامی باید دست به طراحی سیاست کاربردی جدیدی در ارتباط با عراق بزند که با دهسال گذشته کاملا متفاوت خواهد بود. حسین سلامی از نزدیکان حسن روحانی در دوران جنگ با عراق میباشد.
درواقع رژیم ایران ناچار شد از روی مالکی عبور کند و از کلیه سرمایه گذاریهای کلان خود نیز درسالهای گذشته بگذرد تا برای سالهای آینده همه پلهای پشت سرش خراب نشود. رژیم ایران خواهان قبول حیدرالعبادی نبود اما ناچار شد ماجرا را فیصله دهد و کوتاه بیاید.
به گزارش "ایران اسرار" از "تلویزیون الحره"بخشي از اظهارات امير الكناني در ميزگرد بالعراقي با عنوان ”فراخوان مالكي به العبادي براي تشكيل دولت اكثريت“ در رابطه با اجبار رژيم در پذيرش حيدر العبادي به قرار زیر است:
امير الكناني، عضو فراكسيون الاحرار: الآن دو جناح در اتحاد ملي وجود دارد، يك جناح تلاش ميكند تا در تشكيل دولت موفق شود و جناح ديگر تلاش ميكند تا كارشكني كند... تلاش براي فشار بر روي فراكسيونهاي سياسي، صراحتاً بگويم براي حيدر العبادي مثبت است. اشاره به اين كه اگر حيدر العبادي شكست بخورد به سوي اكثريت ميرود (حرف المالكي ـم)، اگر حيدر العبادي شكست بخورد در جستجوي كانديداي جايگزين خواهيم بود. اگر يك ماه فرصت تمام شود (و حيدر العبادي نتواند دولت را تشكيل دهد) در جستجوي كانديداي جايگزين خواهيم بود. جستجو براي كانديداي جايگزين بازگشت به نقطه اول است...
قبل از اين كه آقاي المالكي كوتاه بيايد من فكر ميكردم كه عامل خارجي اراده خود را بر دولت عراق در تمامي امور اعمال ميكند... در رابطه با موضوع تغيير و غيره، اما با اصرار فراكسيونهاي سياسي، وحدت مواضعش متوجه شديم كه عامل خارجي در برابر اراده عراقي كوچك است. باور كنيد كه اين چيزي است كه در دولت آينده رخ داده است. ايران صريحاً به انحاي مختلف اعلام كرده بود كه از كانديداتوري آقاي حيدر العبادي راضي نيست. اما مجبور شد كه قبول كند و حمايتش را اعلام كرد و بعد كه ديد تصميم در داخل اتحاد ملي صورت گرفته حمايتش را از آقاي حيدر العبادي اعلام كرد.
مجري: اين خودش نوعي دخالت است كه (ايران) ميگويد راضي نيست. بعد به گفته شما مجبور ميشود. اين يعني دست دارد و اين دست داشتن ادامه دارد.
امير الكناني: بين كسي كه تعيين ميكند و كسي كه ناچار حمايت ميكند و به ناچار اعلام ميكند تفاوت است... آمريكا صريحاً اعلام كرده بود كه از المالكي حمايت نميكند. تركيه و كشورهاي خليج با آقاي المالكي مشكل داشتند. در نتيجه اين يك تنفسگاهي با شركاي جديد ايجاد كرد. بنابراين ما براي تغيير مشتاق بوديم. به اعتبار اين كه عراق از نظر عربي در وضعيت خفهكنندهاي قرار داشت. ما چنين نزديكي نداشتيم. از نظر منطقهاي نيز آقاي المالكي حمايت كسب نكرده بود. پرونده سوريه، پرونده لبنان، پرونده ايران، تمامي اين بهم ريختگي در تشكيل دولت وجود داشت... ما منافع خودمان را در تغيير ديديم. باور كنيد كه اگر المالكي بود پروژه جو بايدن (تشكيل فدراليسم ـ م) پيش ميرفت ولي الآن با آمدن العبادي اين پروژه محقق نميشود. منظور اين نيست كه المالكي هدفش تشكيل ايالت بود ولي سياستهايش و مشكلش با كردستان و مناطق غربي باعث ميشد كه استمرار اين وضعيت منجر به تقسيم ميشد. اما با توجه به فضاي فعلي وقتي از سوي همه فراكسيونهاي العراقيه استقبال ميشود، حتي اياد علاوي كه جلسات مجلس نمايندگان را تحريم كرده بود الآن در تشكيل دولت فعال است. اين عوامل به نظرم روي عامل خارجي در رابطه با دخالت در عامل داخلي مؤثر بود.».
در همین حال بنیاد تحقیقات در امور خاورمیانه "فِمو" تحلیلی به شرح زیر منتشر نموده است:
با كنار رفتن مالكي از قدرت يك نقطه عطف در پروسه هشت ساله در عراق بوجود آمده است كه از زمان دخالت نظامي آمريكا در عراق از سال 2003 بي سابقه ميباشد. اين تحول بطور خاص يك شكست استراتژيك براي رژيم ايران و دخالتهايش در عراق محسوب ميشود كه ميتواند پي آمدهاي بسيار زيادي داشته باشد.
از زمان شروع تحولات اخير و قيام استانهاي سني نشين بر عليه حكومت مركزي و ساختار حكومتي فعلي نيز اين بزرگترين تحول بعد عقب نشيني ارتش عراق از تقريبا يك سوم عراق در مقابل نيروهاي شورشي ميباشد. (رژيم) ايران خيلي دير دريافت كه در شرايط جديد مالكي به جاي اينكه برايش فرصت باشد تهديد است لذا بيش از اين نمي تواند بر حضور مالكي اصرار كند تا بتواند فرصت ديگري را در عراق را مجددا بدست بياورد. واقعيت اين است كه رژيم ديگر قادر به نگهداشتن مالكي نبود و الا تا دقيقه آخر سعي خودش را براي حفظ مالكي به عملي آورد.
ارزيابي دروني رژيم ملاها از بركناري مالكي
هر چند رژيم ايران معرفي حيدر عبادي بجاي مالكي را تبريك گفته است ولي اين تبريك بعد از ترديدها و با تأخير (يك روز بعد از معرفي حيدر عبادي) صورت گرفته است كه حكايت از ناخوشايند بودن اين تحول براي حاكمان ايران ميباشد. در روز هاي قبل از اعلام اين خبر احتمال براي روي كار ماندن مالكي بدليل مخالفتهاي گسترده تشكلات سياسي و اجتماعي مختلف در عراق منجمله تشكلات شيعه حتي در درون حزب خود مالكي بسيار كمرنگ شده بود. بر اساس اطلاعات موثق از درون رژيم تا آخرين لحظات رژيم ايران هنوز تلاش ميكرد كه به طريقي در بغداد اين امر را بقبولاند كه مالكي يك سال ديگر بر سر قدرت باشد و استدلال ميكرد كه اوضاع فوق العاده حساس ميباشد و مقامات ايراني نگران بودند كه رفتن او منجر به خلع يد تدريجي آنها از عراق كه تبديل به منطقه نفوذ كاملشان شده بود گردد. از اين رو براي رژيم كناره گيري مالكي شكست خطي است كه تاكنون در عراق پيش ميبرده است و سرمايه گذاري هشت ساله اش را از دست رفته مييابد. تا حدود زيادي نيز از انتخاب حيدر عبادي كه نامش در ليست شخصيتهايي كه به عنوان نخست وزير تا چند هفته پيش مطرح نبود سورپريز شده است. بخش اعظم الدعوه و حتي رئيس دفتر مالكي (طارق نجم) به عبادي پيوسته بودند و مالكي در درون گروه (الدعوه) و فراكسيون (دولت قانون) و جبهه (شيعه تحتالحمايه رژيم) خودش ، سقوط كرده بود.
جريان بدر به سركردگي هادي عامري كه يك جريان توليد شده از سوي سپاه پاسداران ميباشد حاضر نشد حتي پس از ابلاغ نخست وزيري به العبادي از او حمايت كند. واقعيت اين است كه وقتي كه رژيم ايران فهميد كه مالكي هيچ امكاني براي ماندن در قدرت ندارد ديگر مجبور شد كه از روي ناچاري به آن تن بدهد تا بيش از اين اعتبار خودش را در ميان ساير جريانات شيعه دوست خود از دست ندهد. (رژيم) ايران دريافت كه در شرايط جديد مالكي به جاي اينكه برايش فرصت باشد تهديد است لذا در مقابل بركناري او پافشاري نكرد تا بتواند فرصتهاي بعدي خود در عراق را براي هميشه از دست ندهد. از اين پس تلاش رژيم بر اين خواهد بود كه شكست خود در عراق را جبران و ضربه اي را كه خورده است بازسازي كند.
شكست خط قاسم سليماني و سپاه پاسداران
مدتي است كه در محافل دروني رژيم ايران، انتقادات تند و تيز براي اولين بار نسبت به خط و سياستي كه از سوي ژنرال قاسم سليماني و سپاه قدس در عراق در اين سالها به پيش برده شده است بالا گرفته است. قاسم سليماني فردي است كه بعد از ولي فقيه به عنوان يك الگو در نظام معرفي شده است كسي كه پيشبرد سياست رژيم در عراق و سوريه و در منطقه خاورميانه و آفريقا به او سپرده شده است.
يكي ديپلمات رژيم در وزارت خارجه بطور خصوصي گفته است « ايران در پخت و پزي كه عليه مالكي صورت گرفت دخيل نبود و اطلاع از چند و چون آن نداشت. يعني ما رو دست خورده ايم. با توجه به اينكه بخش بزرگي از نيروهاي شيعه, حتي در يك انقلاب دروني در حزب الدعوه, در كنار زدن مالكي دست داشتند. جمهوري اسلامي متأسفانه زمان را با پافشاري بر مالكي از دست داد و ايران بازنده اين ماجرا ميباشد. »
پا فشاري كه بر جريانات شيعه مثل جريان صدر و جريان حكيم گذاشت به نتيجه نرسيد و بعد از اينكه آيت الله سيستاني و ساير مراجع شيعه بدليل منفور بودن مالكي خواستار كناره گيري او شد رژيم از روي ناچاري و براي نسوزاندن كارتهاي آينده مجبور شد به آن تن بدهد.
يكي ديگر از كارشناسان رژيم ايران در اين رابطه گفته است : «اگر چه حكومت تهران ميداند كه اين پخت و پز به نفع ايران نبوده و ما را بازي ندادند. بايد محتاط باشيم و توجه داشته باشيم بخشي از بازيگران صحنه مقابل مالكي رفقاي خودمان بوده اند، مثل ابراهيم جعفري و علي اديب و طارق نجم و يا خود حيدر عبادي و اين افراد در صورت بازي غلط ما ميتوانند از ما دورتر شوند.»
شكستي كه رژيم در عراق با كناره گيري مالكي متحمل شده است قبل از هر چيز شكست سياست ولي فقيه و بطور خاص ژنرال قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس است كه پيشبرد سياست رژيم در عراق به او سپرده شده بود. خط رژيم ايران و سپاه پاسداران بطور مطلق طي هشت سال گذشته دفاع تمام عيار از مالكي بوده است. در درون رژيم زبانها براي انتقاد قاسم سليماني افزايش مي يابد و اين اعتقاد كه وي در عراق بطور ضعيفي عمل كرده است و باعث شكست سياست شده است در محافل دروني رژيم بگوش ميرسد. بطوري كه بعضي سليماني را مسبب اصلي وقايع عراق ميدانند.
ظرف سه ماه رژيم ايران چند شكست خورد كننده را متحمل شده است :
از 10 ژوئن با فروپاشي بخش مهمي از قواي نظامي دولت دست نشانده اش و از دست دادن كنترل يك سوم عراق مواجه گرديد.
در 11 اوت با فروپاشي جبهه سياسي اش و كناره گيري مهره اصلي اش در عراق مواجه گرديد.
از ابتداي حمله آمريكا به عراق بطور مطلق مسئوليت پيشبرد سياست سلطه جويانه رژيم بر عراق به سپاه قدس كه نيروي برون مرزي سپاه پاسداران است سپرده شده بود. در اين زمينه فرمانده سپاه قدس چه قبل و چه اكنون تنها به ولي فقيه رژيم علي خامنه اي حساب پس ميدهد.
سپاه قدس در ابتدا ميتوانست روي اسبهاي زيادي شرط بندي كند كه جريانات مختلف شبه نظامي شيعه بودند كه بعضا ساخته و پرداخته مستقيم خود خميني و سپاه پاسداران بودند نظير تيپ 9 بدر و يا مجلس اعلاي انقلاب اسلامي به رهبري حكيم و يا عناصري از حزب الدعوه كه در دوران رژيم سابق مثل مالكي در ايران مستقر بوده و از آنجا تحت هدايت رژيم در عراق عمليات ميكردند.
در سال 2007 مجاهدين خلق ايران ليستي از 31690 نفر كه در عراق مزدبگير سپاه قدس بودند با اسامي كامل سمت و شماره حسابهايي آنها منتشر كرد. در ميان آنها وكلاي مجلس ، رهبران و اعضاي شبه نظاميان شيعه و حتي وزرا بچشم ميخوردند.
سياست قاسم سليماني در عراق از يك سو تقويت جريانات شبه نظامي و از سوي ديگر تسلط بر دولت مركزي از طريق نفوذ عناصر شيعه تحت كنترل خودش مبتني بود. از هشت سال پيش با روي كار آمدن مالكي توسط آمريكا ، رژيم بيش از بيش روي او به عنوان اصلي ترين عامل پيشبرد سياست ايران در عراق حساب باز كرد. آمريكا با تصور اينكه مالكي شيعه نفر مطلوب و بلاجانشين او است بيش از بيش و كوركورانه به وي اعتماد نمود. اين امر وقتي مالكي دست به سركوب جريان صدر در بصره در سال 2006 زد تقويت گرديد. اين تصور غلط در كاخ سفيد شكل گرفته بود كه كسي يك دوست رژيم ايران است نفر مناسب تري براي تأمين منافع آمريكا در عراق نيز ميباشد چرا كه ضامن يك صلح دو جانبه خواهد بود. غافل از اينكه سياست انحصار طلبانه رژيم ايران و به طبع آن سياست فرقه گرايانه مالكي اوضاع عراق را به سمت بك بحران وحشتناك به پيش خواهد برد. تا آنجا كه به رژيم ايران بر ميگردد سرمايه گذاري روي مالكي همراه با كمرنگ شدن نفوذ رژيم روي بقيه احزاب و جريانات شيعه تو ام بود كه بعضا با مالكي اختلاف داشتند. بخصوص كه مالكي بيش از بيش يك سياست مستبدانه و حذف كننده رقبا را در پيش گرفت ابتدا در مقابل سني ها و اكراد و سپس نسبت به همپيمانان شعيه خود. رژيم ايران با سرمايه گذاري و گذاشتن همه تخم مرغها در سبد مالكي در اين سالها سلطه مطلق العناني بر اوضاع عراق پيدا كرد ولي بيش از بيش چه در ميان اكراد ، سني ها و حتي شيعيان موقعيت خود را تضعيف نمود. بطوري كه بسياري سياستمداران و عوام مردم در عراق اعم از شيعه و سني ايران و مسبب مسائل خود ميدانند و در تظاهرات و اظهارات خود طي يك سال گذشته بطور خاص خواستار خلع يد از او ميشوند.
عليرغم فشار رژيم روي متحدينش براي پذيرش دور سوم نخست وزيري مالكي دو جريان رقيب شيعه نزديك به رژيم ايران تسليم اين خواسته نشدند. سخنگوي عمار حكيم و عواد العوادي نماينده از فراكسيون احرار متعلق به مقتدي صدر در تلويزيون الفرات گفتند، ما نوري مالكي را براي دور سوم نخست وزيري قبول نميكنيم. موضعگيري هاي مرجع تقليد سيستاني كه در جهت بركناري مالكي بود نيز در تضعيف موقعيت رژيم ايران تأثير گذاشت.
اما پافشاري قاسم سليماني بر حمايت از مالكي حتي به قيمت ضعيف شدن همكاري با اين قيمت كلان ناشي از اين بودكه نوك تيز سياست رژيم خنثي كردن و نابودي اپوزيسيون اصلي خود در عراق يعني مجاهدين خلق و كمپ اشرف بود و مالكي به نحو احسن حاضر به همكاري در اين زمينه با رژيم شد. براي قاسم سليماني مسئله امنيتي رژيم ايران و از بين بردن اپوزيسيونش كه در عراق مستقر بود بر مسائل استراتژيك ديگر يعني برنامه دراز مدت در عراق الويت داشت با اين تصور كه فرصت كافي دارد و مالكي را ميتواند براي يك دور سوم نيز در عراق بر سر حكومت نگه دارد. امروز مقامات داخلي رژيم اوضاع به وجود امده را يك فاجعه ميدانند. چون از يك سو رژيم موفق به حذف مجاهدين از عراق نگرديد و از طرف ديگر كسي كه روي او بيشترين سرمايه گذاري را كرده بود از دور خارج شده است.
يكي از كارشناسان رژيم در اين باره ميگويد : « آقايان قدس دليل مي آورند كه مالكي براي ما استراتژيك است چون ما در عراق با منافقين مواجه هستيم، و با مالكي ميخواستيم آنها را نابود كنيم. ما اين را قبول داريم ولي همه امورات عراق را كه نبايد از منافقين چيد. متاسفانه به دليل پيشبرد خط شان عليه منافقين به مالكي پر و بال دادند و مابازاي آن همه را اعم از شيعه، سني و كردها را با خودشان دشمن كردند. تمام مسايل عراق را فقط امنيتي نگاه كردند در نتيجه عراقي ها تماما ضد ايران شدند كه اين از سياست هاي غلط سليماني است. اين سياست باعث فاجعه است كه امروز سوريه ديگري در كنار مرز ايران و عراق دارد به راه مي افتد. »
همين كارشناس رژيم ميگويد « ارزيابي اين بود كه ما در عراق بالاترين نقش و بالاترين موقعيت ها را داريم ولي الان نگاه بكنيد پايين ترين نقش را هم نداريم. يكي ديگر از اشتباهات نيروي قدس اين بود كه سني هاي عراق را مستمر سركوب و از جامعه عراق حذف كردند، عين صدام كه شيعيان را سركوب ميكرد. آهنگ رشد روابط ايران و اقليم هم بسيار كند كرديم. عمار حكيم را حذف و مقتدا صدر را دشمن تلقي كرديم. چون همه تخم مرغ ها را در سبد مالكي گذاشتيم.اين يعني فاجعه.»
محاسبات رژيم ايران را قيام مردم عراق و مناطق سني بهم زد و تحولات را به نقطه كنوني كشاندند. آنچه كه مشخص است رژيم ايران نسبت به قيامي كه در استانهاي سني بوجود آمد غافلگير شد. دخالتهاي سپاه قدس و اعزام صدها فرمانده اين نيرو منجمله خود قاسم سليماني به بغداد و بكار گيري شبه نظاميان به اصطلاح شيعه تحت امر سپاه قدس كه در گزارشات مختلفي در مورد آن در مطبوعات نيز منتشر شده مسائل را حل نكرد. حتي اعزام خلبانها و پهبادهاي سپاه نيز تعادل قوا را نتوانست در مقابل عشاير سني بچرخاند. و سليماني موفق نشد اوضاع را به لحاظ نظامي بچرخاند و هيچ پيشرفت محسوسي بوجود نياورد. يعني در مدت سه ماه بعد از سقوط موصل در دهم ژوئن هيچيك از تلاشهاي نظامي سليماني و بسيجهاي مشتركي كه با دولت مالكي انجام داد و جناياتي از نوع كشتار زندانيان سني توسط شبه نظاميان و ارتش مالكي به نتيجه اي نرسيد و تغييري جدي در آرايش جبهه ها بوجود نياورد. كه اين امر خود يك شكست فاحش ديگر براي سليماني محسوب ميشود. بي شك اگر رژيم دست آوردي در جبهه نظامي ميداشت شانس بيشتري براي تحميل مالكي نيز مي يافت.
شكست در عراق رژيم ايران را در تماميت تضعيف خواهد كرد
هر چند اساس شكستهاي رژيم روي سر قاسم سليماني سر شكن ميشود واقعيت اين است كه رويكرد ضعيف و اشتباهات او در عراق بخصوص در يك سال اخير بيانگر افت موقعيت رژيم تهران و ضعف جدي در اتخاذ تصميمات خطير ميباشد كه ناشي از يك ضعف عمومي در حكومت ايران است كه نه تنها درگير يك جنگ پر خرج در سوريه ميباشد ، بلكه به لحاظ اقتصادي و اجتماعي با مشكلات عديده اي مواجه است و در حال مذاكره بر سر برنامه اتمي اش براي باز كردن تحريمهاي اقتصادي بين المللي است.
اگر رژيم ايران تا اين حد ضعيف نبود ميتوانست در انتخابات 30 آوريل عراق، قبل از اينكه دير بشود مالكي را مجبور به كناره گيري مينمود و مهره اي كه برايش مساعد بود مثلا از همان حزب الدعوه روي كار مي آورد.
يعني مصلحت حكم ميكرد كه خامنهاي سياست خود در عراق را رفرم كند و عذر مالكي را بخواهد. چرا كه
ـ تمام باندهاي موجود در جبهه رژيم با مالكي مخالف بودند
ـ با قيامي كه خيلي قبل تر از 10 ژوئن و سقوط موصل ، در نزديكي بغداد در فلوجه و انبار سر بلند كرده بود يك تهديد نظامي جدي در بيخ گوش بغداد وجود داشت و مالكي عليرغم تهاجمهاي مكرر ارتشش به انبار و فلوجه تماما در مقابل عشاير سني مسلح شكست خورده بود و ناتواني خود را به نمايش گذاشته بود
اما عليرغم مشاهده اين وضعيت خامنه اي در رژيم خود اين توان را نمي ديد كه از مالكي دست بكشد. اگر خامنه اي اين امكان را ميداشت داشت كه فرد ديگري غير از مالكي ادامه بدهد، حتما اين كار را ميكرد. مالكي از اين لحاظ براي او منحصر بفرد بود.
نتيجه اوضاع كنوني مستقل از اينكه وقايع آينده چه رويكردي به خود بگيرد رژيم با يك شكست استراتژيك با پي آمدهاي عميق مواجه شود.
عراق تحت حاكميت مالكي اهرم اثرگذاري رژيم در منطقه بود: از طريق عراق و شبه نظاميان شيعه در آن بود كه به ارتش بشار اسد كمك عملياتي ميرساند، كمك هاي لژستيكي و استراتژيك به سوريه نيز از زمين و هوا از طريق عراق صورت ميگرفت. عراق همچنين يك محور اصلي براي صدور تروريسم به ساير كشورهاي منطقه و همسايگان عراق بود.
.
No comments:
Post a Comment