Thursday 28 August 2014

درخراسان و مصروشام و عراق- فتنه و کارزار میبینم (پیشگوییهای شاه نعمت الله ولی) 103


درخراسان و مصروشام و عراق- فتنه و کارزار میبینم (پیشگوییهای شاه نعمت الله ولی)


قاسم سلیمانی و نوری المالکی دست در دست برکنار شدند!
659012
کنار رفتن نوری المالکی از منصب یکه تازانه خود شکست بزرگی برای کلیت سیاست رژیم ایران برای قبضه کردن عراق بود، و بسیاری از ناظران داخل ایران این شکست را ناشی از تکیه زیاد نظام به عنصر نظامی و سپردن عموم کارهای عراق به دست پاسدار قاسم سلیمانی ارزیابی میکنند. محمدجوادظریف در سفر پرازملاقات سه روزه خود به بغداد و کردستان عراق تلاش کرد به همه طرفهای بازی بفهماند که دولت روحانی و شورایعالی امنیت ملی برغم همه مخالفتهای پاسداران، از روی نوری المالکی عبور کرده و مالکی دیگر تبدیل به یک مهره سوخته شده است. محمدجواد ظریف در سفر به عراق پاسدار حسین سلامی را در معیت داشت تا این پیام را روشنتر به گوش همه برساند که خط شورایعالی امنیت ملی ایران عبور از نوری المالکی و قاسم سلیمانی هردو است. خط مشی جدیدی که بر اساس آن حسین سلامی باید دست به طراحی سیاست کاربردی جدیدی در ارتباط با عراق بزند که با دهسال گذشته کاملا متفاوت خواهد بود. حسین سلامی از نزدیکان حسن روحانی در دوران جنگ با عراق میباشد.
درواقع رژیم ایران ناچار شد از روی مالکی عبور کند و از کلیه سرمایه گذاریهای کلان خود نیز درسالهای گذشته بگذرد تا برای سالهای آینده همه پلهای پشت سرش خراب نشود. رژیم ایران خواهان قبول حیدرالعبادی نبود اما ناچار شد ماجرا را فیصله دهد و کوتاه بیاید.
به گزارش "ایران اسرار" از "تلویزیون الحره"بخشي از اظهارات امير الكناني در ميزگرد بالعراقي با عنوان ”فراخوان مالكي به العبادي براي تشكيل دولت اكثريت“ در رابطه با اجبار رژيم در پذيرش حيدر العبادي به قرار زیر است:
امير الكناني، عضو فراكسيون الاحرار: الآن دو جناح در اتحاد ملي وجود دارد، يك جناح تلاش مي‌كند تا در تشكيل دولت موفق شود و جناح ديگر تلاش مي‌كند تا كارشكني كند... تلاش براي فشار بر روي فراكسيونهاي سياسي، صراحتاً بگويم براي حيدر العبادي مثبت است. اشاره به اين كه اگر حيدر العبادي شكست بخورد به سوي اكثريت مي‌رود (حرف المالكي ـم)، اگر حيدر العبادي شكست بخورد در جستجوي كانديداي جايگزين خواهيم بود. اگر يك ماه فرصت تمام شود (و حيدر العبادي نتواند دولت را تشكيل دهد) در جستجوي كانديداي جايگزين خواهيم بود. جستجو براي كانديداي جايگزين بازگشت به نقطه اول است... 
قبل از اين كه آقاي المالكي كوتاه بيايد من فكر مي‌كردم كه عامل خارجي اراده خود را بر دولت عراق در تمامي امور اعمال مي‌كند... در رابطه با موضوع تغيير و غيره، اما با اصرار فراكسيونهاي سياسي، وحدت مواضعش متوجه شديم كه عامل خارجي در برابر اراده عراقي كوچك است. باور كنيد كه اين چيزي است كه در دولت آينده رخ داده است. ايران صريحاً به انحاي مختلف اعلام كرده بود كه از كانديداتوري آقاي حيدر العبادي راضي نيست. اما مجبور شد كه قبول كند و حمايتش را اعلام كرد و بعد كه ديد تصميم در داخل اتحاد ملي صورت گرفته حمايتش را از آقاي حيدر العبادي اعلام كرد. 
مجري: اين خودش نوعي دخالت است كه (ايران) مي‌گويد راضي نيست. بعد به گفته شما مجبور مي‌شود. اين يعني دست دارد و اين دست داشتن ادامه دارد. 
امير الكناني: بين كسي كه تعيين مي‌كند و كسي كه ناچار حمايت مي‌كند و به ناچار اعلام مي‌كند تفاوت است... آمريكا صريحاً اعلام كرده بود كه از المالكي حمايت نمي‌كند. تركيه و كشورهاي خليج با آقاي المالكي مشكل داشتند. در نتيجه اين يك تنفسگاهي با شركاي جديد ايجاد كرد. بنابراين ما براي تغيير مشتاق بوديم. به اعتبار اين كه عراق از نظر عربي در وضعيت خفه‌كننده‌اي قرار داشت. ما چنين نزديكي نداشتيم. از نظر منطقه‌اي نيز آقاي المالكي حمايت كسب نكرده بود. پرونده سوريه، پرونده لبنان، پرونده ايران، تمامي اين بهم ريختگي در تشكيل دولت وجود داشت... ما منافع خودمان را در تغيير ديديم. باور كنيد كه اگر المالكي بود پروژه جو بايدن (تشكيل فدراليسم ـ م) پيش مي‌رفت ولي الآن با آمدن العبادي اين پروژه محقق نمي‌شود. منظور اين نيست كه المالكي هدفش تشكيل ايالت بود ولي سياستهايش و مشكلش با كردستان و مناطق غربي باعث مي‌شد كه استمرار اين وضعيت منجر به تقسيم مي‌شد. اما با توجه به فضاي فعلي وقتي از سوي همه فراكسيونهاي العراقيه استقبال مي‌شود، حتي اياد علاوي كه جلسات مجلس نمايندگان را تحريم كرده بود الآن در تشكيل دولت فعال است. اين عوامل به نظرم روي عامل خارجي در رابطه با دخالت در عامل داخلي مؤثر بود.».

در همین حال بنیاد تحقیقات در امور خاورمیانه "فِمو" تحلیلی به شرح زیر منتشر نموده است:
femo
با كنار رفتن مالكي از قدرت يك نقطه عطف در پروسه هشت ساله در عراق بوجود آمده است كه از زمان دخالت نظامي آمريكا در عراق از سال 2003 بي سابقه ميباشد. اين تحول بطور خاص يك شكست استراتژيك براي رژيم ايران و دخالتهايش در عراق محسوب ميشود كه ميتواند پي آمدهاي بسيار زيادي داشته باشد.
از زمان شروع تحولات اخير و قيام استانهاي سني نشين بر عليه حكومت مركزي و ساختار حكومتي فعلي نيز اين بزرگترين تحول بعد عقب نشيني ارتش عراق از تقريبا يك سوم عراق در مقابل نيروهاي شورشي ميباشد. (رژيم) ايران خيلي دير دريافت كه در شرايط جديد مالكي به جاي اين‌كه برايش فرصت باشد تهديد است لذا بيش از اين نمي تواند بر حضور مالكي اصرار كند تا بتواند فرصت ديگري را در عراق را مجددا بدست بياورد. واقعيت اين است كه رژيم ديگر قادر به نگهداشتن مالكي نبود و الا تا دقيقه آخر سعي خودش را براي حفظ مالكي به عملي آورد. 
ارزيابي دروني رژيم ملاها از بركناري مالكي 
هر چند رژيم ايران معرفي حيدر عبادي بجاي مالكي را تبريك گفته است ولي اين تبريك بعد از ترديدها و با تأخير (يك روز بعد از معرفي حيدر عبادي) صورت گرفته است كه حكايت از ناخوشايند بودن اين تحول براي حاكمان ايران ميباشد. در روز هاي قبل از اعلام اين خبر احتمال براي روي كار ماندن مالكي بدليل مخالفتهاي گسترده تشكلات سياسي و اجتماعي مختلف در عراق منجمله تشكلات شيعه حتي در درون حزب خود مالكي بسيار كمرنگ شده بود. بر اساس اطلاعات موثق از درون رژيم تا آخرين لحظات رژيم ايران هنوز تلاش ميكرد كه به طريقي در بغداد اين امر را بقبولاند كه مالكي يك سال ديگر بر سر قدرت باشد و استدلال ميكرد كه اوضاع فوق العاده حساس ميباشد و مقامات ايراني نگران بودند كه رفتن او منجر به خلع يد تدريجي آنها از عراق كه تبديل به منطقه نفوذ كاملشان شده بود گردد. از اين رو براي رژيم كناره گيري مالكي شكست خطي است كه تاكنون در عراق پيش ميبرده است و سرمايه گذاري هشت ساله اش را از دست رفته مييابد. تا حدود زيادي نيز از انتخاب حيدر عبادي كه نامش در ليست شخصيتهايي كه به عنوان نخست وزير تا چند هفته پيش مطرح نبود سورپريز شده است. بخش اعظم الدعوه و حتي رئيس دفتر مالكي (طارق نجم) به عبادي پيوسته بودند و مالكي در درون گروه (الدعوه) و فراكسيون (دولت قانون) و جبهه (شيعه تحت‌الحمايه رژيم) خودش ، سقوط كرده بود. 
جريان بدر به سركردگي هادي عامري كه يك جريان توليد شده از سوي سپاه پاسداران ميباشد حاضر نشد حتي پس از ابلاغ نخست وزيري به العبادي از او حمايت كند. واقعيت اين است كه وقتي كه رژيم ايران فهميد كه مالكي هيچ امكاني براي ماندن در قدرت ندارد ديگر مجبور شد كه از روي ناچاري به آن تن بدهد تا بيش از اين اعتبار خودش را در ميان ساير جريانات شيعه دوست خود از دست ندهد. (رژيم) ايران دريافت كه در شرايط جديد مالكي به جاي اين‌كه برايش فرصت باشد تهديد است لذا در مقابل بركناري او پافشاري نكرد تا بتواند فرصتهاي بعدي خود در عراق را براي هميشه از دست ندهد. از اين پس تلاش رژيم بر اين خواهد بود كه شكست خود در عراق را جبران و ضربه اي را كه خورده است بازسازي كند. 
شكست خط قاسم سليماني و سپاه پاسداران 
مدتي است كه در محافل دروني رژيم ايران، انتقادات تند و تيز براي اولين بار نسبت به خط و سياستي كه از سوي ژنرال قاسم سليماني و سپاه قدس در عراق در اين سالها به پيش برده شده است بالا گرفته است. قاسم سليماني فردي است كه بعد از ولي فقيه به عنوان يك الگو در نظام معرفي شده است كسي كه پيشبرد سياست رژيم در عراق و سوريه و در منطقه خاورميانه و آفريقا به او سپرده شده است. 
يكي ديپلمات رژيم در وزارت خارجه بطور خصوصي گفته است « ايران در پخت و پزي كه عليه مالكي صورت گرفت دخيل نبود و اطلاع از چند و چون آن نداشت. يعني ما رو دست خورده ايم. با توجه به اينكه بخش بزرگي از نيروهاي شيعه, حتي در يك انقلاب دروني در حزب الدعوه, در كنار زدن مالكي دست داشتند. جمهوري اسلامي متأسفانه زمان را با پافشاري بر مالكي از دست داد و ايران بازنده اين ماجرا ميباشد. » 
پا فشاري كه بر جريانات شيعه مثل جريان صدر و جريان حكيم گذاشت به نتيجه نرسيد و بعد از اينكه آيت الله سيستاني و ساير مراجع شيعه بدليل منفور بودن مالكي خواستار كناره گيري او شد رژيم از روي ناچاري و براي نسوزاندن كارتهاي آينده مجبور شد به آن تن بدهد. 
يكي ديگر از كارشناسان رژيم ايران در اين رابطه گفته است : «اگر چه حكومت تهران ميداند كه اين پخت و پز به نفع ايران نبوده و ما را بازي ندادند. بايد محتاط باشيم و توجه داشته باشيم بخشي از بازيگران صحنه مقابل مالكي رفقاي خودمان بوده اند، مثل ابراهيم جعفري و علي اديب و طارق نجم و يا خود حيدر عبادي و اين افراد در صورت بازي غلط ما ميتوانند از ما دورتر شوند.» 
شكستي كه رژيم در عراق با كناره گيري مالكي متحمل شده است قبل از هر چيز شكست سياست ولي فقيه و بطور خاص ژنرال قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس است كه پيشبرد سياست رژيم در عراق به او سپرده شده بود. خط رژيم ايران و سپاه پاسداران بطور مطلق طي هشت سال گذشته دفاع تمام عيار از مالكي بوده است. در درون رژيم زبانها براي انتقاد قاسم سليماني افزايش مي يابد و اين اعتقاد كه وي در عراق بطور ضعيفي عمل كرده است و باعث شكست سياست شده است در محافل دروني رژيم بگوش ميرسد. بطوري كه بعضي سليماني را مسبب اصلي وقايع عراق ميدانند. 
ظرف سه ماه رژيم ايران چند شكست خورد كننده را متحمل شده است : 
از 10 ژوئن با فروپاشي بخش مهمي از قواي نظامي دولت دست نشانده اش و از دست دادن كنترل يك سوم عراق مواجه گرديد. 
در 11 اوت با فروپاشي جبهه سياسي اش و كناره گيري مهره اصلي اش در عراق مواجه گرديد. 
از ابتداي حمله آمريكا به عراق بطور مطلق مسئوليت پيشبرد سياست سلطه جويانه رژيم بر عراق به سپاه قدس كه نيروي برون مرزي سپاه پاسداران است سپرده شده بود. در اين زمينه فرمانده سپاه قدس چه قبل و چه اكنون تنها به ولي فقيه رژيم علي خامنه اي حساب پس ميدهد. 
سپاه قدس در ابتدا ميتوانست روي اسبهاي زيادي شرط بندي كند كه جريانات مختلف شبه نظامي شيعه بودند كه بعضا ساخته و پرداخته مستقيم خود خميني و سپاه پاسداران بودند نظير تيپ 9 بدر و يا مجلس اعلاي انقلاب اسلامي به رهبري حكيم و يا عناصري از حزب الدعوه كه در دوران رژيم سابق مثل مالكي در ايران مستقر بوده و از آنجا تحت هدايت رژيم در عراق عمليات ميكردند. 
در سال 2007 مجاهدين خلق ايران ليستي از 31690 نفر كه در عراق مزدبگير سپاه قدس بودند با اسامي كامل سمت و شماره حسابهايي آنها منتشر كرد. در ميان آنها وكلاي مجلس ، رهبران و اعضاي شبه نظاميان شيعه و حتي وزرا بچشم ميخوردند. 
سياست قاسم سليماني در عراق از يك سو تقويت جريانات شبه نظامي و از سوي ديگر تسلط بر دولت مركزي از طريق نفوذ عناصر شيعه تحت كنترل خودش مبتني بود. از هشت سال پيش با روي كار آمدن مالكي توسط آمريكا ، رژيم بيش از بيش روي او به عنوان اصلي ترين عامل پيشبرد سياست ايران در عراق حساب باز كرد. آمريكا با تصور اينكه مالكي شيعه نفر مطلوب و بلاجانشين او است بيش از بيش و كوركورانه به وي اعتماد نمود. اين امر وقتي مالكي دست به سركوب جريان صدر در بصره در سال 2006 زد تقويت گرديد. اين تصور غلط در كاخ سفيد شكل گرفته بود كه كسي يك دوست رژيم ايران است نفر مناسب تري براي تأمين منافع آمريكا در عراق نيز ميباشد چرا كه ضامن يك صلح دو جانبه خواهد بود. غافل از اينكه سياست انحصار طلبانه رژيم ايران و به طبع آن سياست فرقه گرايانه مالكي اوضاع عراق را به سمت بك بحران وحشتناك به پيش خواهد برد. تا آنجا كه به رژيم ايران بر ميگردد سرمايه گذاري روي مالكي همراه با كمرنگ شدن نفوذ رژيم روي بقيه احزاب و جريانات شيعه تو ام بود كه بعضا با مالكي اختلاف داشتند. بخصوص كه مالكي بيش از بيش يك سياست مستبدانه و حذف كننده رقبا را در پيش گرفت ابتدا در مقابل سني ها و اكراد و سپس نسبت به همپيمانان شعيه خود. رژيم ايران با سرمايه گذاري و گذاشتن همه تخم مرغها در سبد مالكي در اين سالها سلطه مطلق العناني بر اوضاع عراق پيدا كرد ولي بيش از بيش چه در ميان اكراد ، سني ها و حتي شيعيان موقعيت خود را تضعيف نمود. بطوري كه بسياري سياستمداران و عوام مردم در عراق اعم از شيعه و سني ايران و مسبب مسائل خود ميدانند و در تظاهرات و اظهارات خود طي يك سال گذشته بطور خاص خواستار خلع يد از او ميشوند. 
عليرغم فشار رژيم روي متحدينش براي پذيرش دور سوم نخست وزيري مالكي دو جريان رقيب شيعه نزديك به رژيم ايران تسليم اين خواسته نشدند. سخنگوي عمار حكيم و عواد العوادي نماينده از فراكسيون احرار متعلق به مقتدي صدر در تلويزيون الفرات گفتند، ما نوري مالكي را براي دور سوم نخست وزيري قبول نميكنيم. موضعگيري هاي مرجع تقليد سيستاني كه در جهت بركناري مالكي بود نيز در تضعيف موقعيت رژيم ايران تأثير گذاشت. 
اما پافشاري قاسم سليماني بر حمايت از مالكي حتي به قيمت ضعيف شدن همكاري با اين قيمت كلان ناشي از اين بودكه نوك تيز سياست رژيم خنثي كردن و نابودي اپوزيسيون اصلي خود در عراق يعني مجاهدين خلق و كمپ اشرف بود و مالكي به نحو احسن حاضر به همكاري در اين زمينه با رژيم شد. براي قاسم سليماني مسئله امنيتي رژيم ايران و از بين بردن اپوزيسيونش كه در عراق مستقر بود بر مسائل استراتژيك ديگر يعني برنامه دراز مدت در عراق الويت داشت با اين تصور كه فرصت كافي دارد و مالكي را ميتواند براي يك دور سوم نيز در عراق بر سر حكومت نگه دارد. امروز مقامات داخلي رژيم اوضاع به وجود امده را يك فاجعه ميدانند. چون از يك سو رژيم موفق به حذف مجاهدين از عراق نگرديد و از طرف ديگر كسي كه روي او بيشترين سرمايه گذاري را كرده بود از دور خارج شده است. 
يكي از كارشناسان رژيم در اين باره ميگويد : « آقايان قدس دليل مي آورند كه مالكي براي ما استراتژيك است چون ما در عراق با منافقين مواجه هستيم، و با مالكي ميخواستيم آنها را نابود كنيم. ما اين را قبول داريم ولي همه امورات عراق را كه نبايد از منافقين چيد. متاسفانه به دليل پيشبرد خط شان عليه منافقين به مالكي پر و بال دادند و مابازاي آن همه را اعم از شيعه، سني و كردها را با خودشان دشمن كردند. تمام مسايل عراق را فقط امنيتي نگاه كردند در نتيجه عراقي ها تماما ضد ايران شدند كه اين از سياست هاي غلط سليماني است. اين سياست باعث فاجعه است كه امروز سوريه ديگري در كنار مرز ايران و عراق دارد به راه مي افتد. » 
همين كارشناس رژيم ميگويد « ارزيابي اين بود كه ما در عراق بالاترين نقش و بالاترين موقعيت ها را داريم ولي الان نگاه بكنيد پايين ترين نقش را هم نداريم. يكي ديگر از اشتباهات نيروي قدس اين بود كه سني هاي عراق را مستمر سركوب و از جامعه عراق حذف كردند، عين صدام كه شيعيان را سركوب ميكرد. آهنگ رشد روابط ايران و اقليم هم بسيار كند كرديم. عمار حكيم را حذف و مقتدا صدر را دشمن تلقي كرديم. چون همه تخم مرغ ها را در سبد مالكي گذاشتيم.اين يعني فاجعه.» 
محاسبات رژيم ايران را قيام مردم عراق و مناطق سني بهم زد و تحولات را به نقطه كنوني كشاندند. آنچه كه مشخص است رژيم ايران نسبت به قيامي كه در استانهاي سني بوجود آمد غافلگير شد. دخالتهاي سپاه قدس و اعزام صدها فرمانده اين نيرو منجمله خود قاسم سليماني به بغداد و بكار گيري شبه نظاميان به اصطلاح شيعه تحت امر سپاه قدس كه در گزارشات مختلفي در مورد آن در مطبوعات نيز منتشر شده مسائل را حل نكرد. حتي اعزام خلبانها و پهبادهاي سپاه نيز تعادل قوا را نتوانست در مقابل عشاير سني بچرخاند. و سليماني موفق نشد اوضاع را به لحاظ نظامي بچرخاند و هيچ پيشرفت محسوسي بوجود نياورد. يعني در مدت سه ماه بعد از سقوط موصل در دهم ژوئن هيچيك از تلاشهاي نظامي سليماني و بسيجهاي مشتركي كه با دولت مالكي انجام داد و جناياتي از نوع كشتار زندانيان سني توسط شبه نظاميان و ارتش مالكي به نتيجه اي نرسيد و تغييري جدي در آرايش جبهه ها بوجود نياورد. كه اين امر خود يك شكست فاحش ديگر براي سليماني محسوب ميشود. بي شك اگر رژيم دست آوردي در جبهه نظامي ميداشت شانس بيشتري براي تحميل مالكي نيز مي يافت. 
شكست در عراق رژيم ايران را در تماميت تضعيف خواهد كرد 
هر چند اساس شكستهاي رژيم روي سر قاسم سليماني سر شكن ميشود واقعيت اين است كه رويكرد ضعيف و اشتباهات او در عراق بخصوص در يك سال اخير بيانگر افت موقعيت رژيم تهران و ضعف جدي در اتخاذ تصميمات خطير ميباشد كه ناشي از يك ضعف عمومي در حكومت ايران است كه نه تنها درگير يك جنگ پر خرج در سوريه ميباشد ، بلكه به لحاظ اقتصادي و اجتماعي با مشكلات عديده اي مواجه است و در حال مذاكره بر سر برنامه اتمي اش براي باز كردن تحريمهاي اقتصادي بين المللي است. 
اگر رژيم ايران تا اين حد ضعيف نبود ميتوانست در انتخابات 30 آوريل عراق، قبل از اينكه دير بشود مالكي را مجبور به كناره گيري مينمود و مهره اي كه برايش مساعد بود مثلا از همان حزب الدعوه روي كار مي آورد. 
يعني مصلحت حكم ميكرد كه خامنه‌اي سياست خود در عراق را رفرم كند و عذر مالكي را بخواهد. چرا كه 
ـ تمام باندهاي موجود در جبهه رژيم با مالكي مخالف بودند 
ـ با قيامي كه خيلي قبل تر از 10 ژوئن و سقوط موصل ، در نزديكي بغداد در فلوجه و انبار سر بلند كرده بود يك تهديد نظامي جدي در بيخ گوش بغداد وجود داشت و مالكي عليرغم تهاجم‌هاي مكرر ارتشش به انبار و فلوجه تماما در مقابل عشاير سني مسلح شكست خورده بود و ناتواني خود را به نمايش گذاشته بود 
اما عليرغم مشاهده اين وضعيت خامنه اي در رژيم خود اين توان را نمي ديد كه از مالكي دست بكشد. اگر خامنه اي اين امكان را ميداشت داشت كه فرد ديگري غير از مالكي ادامه بدهد، حتما اين كار را ميكرد. مالكي از اين لحاظ براي او منحصر بفرد بود. 
نتيجه اوضاع كنوني مستقل از اينكه وقايع آينده چه رويكردي به خود بگيرد رژيم با يك شكست استراتژيك با پي آمدهاي عميق مواجه شود. 
عراق تحت حاكميت مالكي اهرم اثرگذاري رژيم در منطقه بود: از طريق عراق و شبه نظاميان شيعه در آن بود كه به ارتش بشار اسد كمك عملياتي ميرساند، كمك هاي لژستيكي و استراتژيك به سوريه نيز از زمين و هوا از طريق عراق صورت ميگرفت. عراق همچنين يك محور اصلي براي صدور تروريسم به ساير كشورهاي منطقه و همسايگان عراق بود. 

رژيم ايران عامل ثبات يا عامل بهم ريختگي اوضاع بعضي لابي هاي رژيم در گذشته و حال چنين پندار موهومي را الغاء ميكنند كه اين رژيم يك عامل و نيروي ثبات در منطقه و در عراق ميباشد و لذا بطور مثال آمريكا و غرب بايد با توافق با رژيم اوضاع عراق را تحت كنترل بگيرد. اما واقعيت اين است كه از دهم ژوئن به بعد بطور محسوسي جبهه رژيم ملاهاي ايران در منطقه وارد يك پروسه و روند تلاشي شده است. نظري به واقعيت هشت سال اخير نشان ميدهد كه - همان طور كه نيروهاي سياسي مختلف در عراق بر آن تأكيد ميكنند - سياستهاي رژيم ايران عامل اصلي انزواي مالكي و كشيده شدن شرايط به يك جنگ داخلي بوده است. همكاري با ايران براي ايجاد ثبات سياستي است كه منجر به وخامت اواضع امروز انجاميده است و افسانه اي بيش نبوده است كه تنها بعضي ديپلماتهاي دفتر نشين ذهني آن را پرداخته اند. از اين پس نيز رژيم ايران تلاش خواهد كرد كه فعاليت خود را معطوف كند كه عراق را بيش از اين از دست ندهد و در نتيجه منافع ايران خامنه اي بيش از بيش در تضاد جدي با منافع مردم عراق و منافع جامعه جهاني خواهد بود مگر اينكه رژيم ايران بخواهد براي هميشه با سياست صدور بنيادگرايي و تروريسم خود در منطقه خداحافظي كند. امري كه بدلايلي كه در اينجا حصوله پرداختن به آن نيست امضاي حكم مرگ رژيم ولايت فقيه خواهد بود. حيدر العبادي نخست وزير جديد عراق كيست؟ فواذ معصوم رئيس جمهور عراق حيدر العبادي را كه از سوي اتحاد ملي كانديد شد به عنوان نخست وزير معرفي كرد. حيدر العبادي از رهبران حزب الدعوه همان حزب مالكي است. وي نايب رئيس پارلمان عراق بود. ائتلاف ملي كه حيدر عبادي را معرفي كرد و نوري مالكي را غافلگير كرد ائتلافي از جريانات شيعه هم پيمان با مالكي بودند. كه اكثر آنها امروز به مالكي پشت كرده اند. اين ائتلاف جمعا بيشترين كرسي را در فراكسيونهاي مجلس دارد. حيدر عباري كه متولد 1952 در بغداد است داراي دكتراي مهندسي الكترونيك در دانشگاه منچستر انگليس و در دانشگاه برونل انگليس به تدريس علوم قرآني مشغول بوده است. در نوجواني به حزب الدعوه پيوسته است. و در اواخر سالهاي 70 و سالهاي 80 نماينده اين حزب در بيروت و سپس سخنگوي آن در انگليس گرديد. وي تا قبل از انتخاب به عنوان نخست وزير نيز سخنگوي حزب الدعوه بود و عضو شوراي رهبري حزب است. در سال 2003 در دولت اياد علاوي وزیر ارتباطات بود. در سال 2005 به سمت مشاور نخست‌وزیری انتخاب شد. در سال 2010 به سمت رئیس کمیسیون مالی مجلس برگزیده شد. . بر اساس يك گزارش دروني رژيم ايران حيدر العبادي در ميان 40 نفر از شخيصت هاي عراقي است كه رژيم ايران تلاش كرد به دليل نزديكي به ايران آنها را براي اخراج مجاهدين از عراق توجيه كند. آيا تشكيل دولت جديد به اين معني است كه اوضاع عراق به يك روال نرمال باز خواهد گشت ؟ بسياري از سياستمداران عراقي حتي در بغداد و يا سران عشايري كه دست به قيام زدند در موضعگيريهايي كه بعد از معرفي نخست وزير جديد عراق كردند تأكيد كردند كه تغيير نخست وزير همه چيز نيست. بطور مثال تلويزيون التغيير: ناجح الميزان نماينده مجلس از رهبران فراكسيون كرامه و از سخنگويان تحصن اهالي سامرا عليه مالكي در تلويزيون التغيير گفت: من به رئيس‌جمهور كه در زمان حساسي تصميم‌گيري كرد تبريك مي گويم زيرا كه مالكي نيروهايش را بسيج كرده بود ولي او اعمال وظيفه كرد و عراق را حفظ نمود و اين يك اقدام شجاعانه بود ... ولي تبريك گفتن به دكتر حيدر العبادي را به بعد موكول مي‌كنم كه آيا شيوه مالكي را ادامه مي‌دهد و يا خير، آن‌چه مالكي ويران كرده را بازسازي خواهد كرد. همه منتظر هستند كه حيدر العبادي دست به يك انقلاب اداري در عراق بزند تا اين‌كه ارثيه مالكي از عراق رخت بربندد. (...) بدون شك فشارهاي خارجي وارد شده است و فشارهاي داخلي نيز بوده است. فشار آمريكا وارد شده است و ايران نيز تلاش كرد كه مالكي را بقبولاند ولي درنهايت مجبور شد. (...) ما خواستار تشكيل دولت نجات ملي از خارج از روند سياسي شده بوديم. حال آنها بايد نفراتي بياورند كه بتوانند عراق را نجات بدهند و نه اين كه همان وجوه گذشته سركار بيايند ... تنها ايران در عراق دخالت دارد و بقيه كشورها دخالتي در عراق ندارند و هرچه بود دروغ مالكي بود و حال اگر دخالت ايران ادامه داشته باشد يعني حيدر العبادي اجازه داده است.. اگر مي‌خواهد دولت درستي تشكيل بدهد بايد مانع اين دخالتهاي ايران بشود تا اين‌كه ايران دست از طمع اش در عراق بر دارد (...) العبادي بايد خودش را نشان بدهد و از اين نترسد كه ممكن است شاهرودي و يا خامنه‌اي ناراحت بشوند.» شيخ علي حاتم سليمان امير عشيره دليم و معروفترين سخنگوي عشايري كه عليه دولت قيام كرده اند (تلويزيون العربيه): ما تا همين الآن هم نمي‌دانيم كه اين تغيير كابينه يا تغيير قانون كه از آن صحبت مي‌كنند اجرا مي‌شود يا خير... ما از كسي حمايت مي‌كنيم كه خواسته‌هايمان را جلويمان بگذارد و بگويد اي اهل سنت و اي عشاير كه قيام كرديد، اين هم خواسته‌هايتان. به صراحت بگويم ما تا همين الآن هم به چيزي به اسم روند سياسي كه مالكي به آن چسبيده اعتماد نداريم... مشكل ما نه با العبادي است و نه با برنامه‌اش، مشكل ما اين است كه نظام سياسي در عراق فاسد است.. ما از كسي حمايت مي‌كنيم كه حقوقمان را به‌رسميت بشناسد.» «طارق هاشمي معاون رئيس جمهور سابق عراق كه در حال حاضر در تبعيد در تركيه ميباشد (تلويزيون العربيه) : «خوش‌بيني يا بدبيني نسبت به آينده العبادي بستگي به بسته اي از تغييرات است كه او در آينده بايستي انجام دهد... حتي اگربرنامه‌هاي حيدر العبادي خوب باشد موضوع اجرا خيلي مهم است ما دو تجربه نااميد‌كننده قبلي را داريم...». تلويزيون الرافدين:« اياد علاوي نخست وزير سابق اعلام كرد كه اگر دولت جديد برنامه اي جهت محقق ساختن امنيت و ثبات عراق نداشته باشد هرگز در آن شركت نخواهد كرد. علاوي گفت كه عدم تحقق شراكت ملي و آشتي ملي و ساختن مؤسسات بر اساس توازن به‌معناي اين است كه پروسه سياسي و قانون اساسي وجود ندارد و بنابراين عراق ثبات پيدا نمي‌كند وي از دولت جديد خواست كه يك نقشه مسير را كه اصلاحات سياسي را محقق كند تدوين كند». خبرگزاري نينا: مقتدي الصدر براي بحث در رابطه با روند تشكيل دولت جديد با اسامه النجيفي رئيس مجلس سابق تماس تلفني گرفت. اسامه النجيفي در بيانيه مطبوعاتي از همكاري و حمايت رهبر جريان صدر براي تشكيل دولت جديد استقبال كرد و آمادگي كامل خود براي همكاري و تلاش مثبت براي تشكيل يك دولت شراكت كه بتواند عراق را ارتقاء بدهد و اشتباهات را جبران نمايد و يك زندگي شرافتمندانه و با ثبات براي مردم عراق را تضمين كند، اعلام نمود. خبرگزاري نينا: مسعود بارزاني رئيس اقليم كردستان حمايت خود را از تشكيل دولت شراكت ملي به دور از تجارب “شكست خورده سابق” اعلام كرد. رياست ايالت كردستان در بيانيه مطبوعاتي كه در سايت رسمي خود منتشر كرد. شايد بتوان خواسته هاي عمومي كه در عراق اكثريت جريانات سياسي طالب آن هستند را در مواضعي كه از سوي بنياد اروپايي آزادي عراق (ايفا) اعلام شد خلاصه كرد. اين جريان كه از براي مانيتور بازگشت دمكراسي در عراق در اروپا تشكيل شده است در اطلاعيه جديد خود نوشته است : با اذعان به اين حقيقت كه بازسازي سياسي، امنيتي و اقتصادي عراق پس از 8 سال حكومت مالكي و سلطه رژيم ايران با دشواريهاي بسيار زيادي روبروست، اميدوار است نخست وزير جديد چند قدم اساسي زير را در برنامه و دستور كار خود قرار دهد. او در اين صورت از حمايت كامل اروپا برخوردار خواهد بود. 1) تشكيل كابينه اي بدور از نفوذ قدرتهاي خارجي بويژه رژيم ايران 2) آزادي فوري كليه زندانيان سياسي، بويژه زنان كه تحت عنوان اتهامات دروغين تروريسم زنداني شده اند 3) مشاركت فعال و همه جانبه و واقعي و نه صرفا فرمي، همه بخشهاي جامعه عراق بويژه اهل سنت و اكراد در قدرت و برسميت شناختن حقوق مردم در استانهاي سني و گفتگو با رهبران واقعي عشاير و انقلابيون سني 4) جمع كردن تروريستهاي وابسته به رژيم ايران مانند تروريستهاي بدر، عصايب و كتايب و ديگر دار و دسته هاي جنايتكار كه نقش مهمي در حكومت مالكي و براه انداختن جنگ طائفي در عراق دارند. 5) پاكسازي ارتش از مزدوران ايران و كساني كه مالكي در سياست فرقه گرايانه خود در آن نصب كرده است و بازگرداندن افسران ميهن پرست به ارتش و تبديل ارتش به يك ارتش حرفه اي و ملي. تنها اين ارتش ملي به كمك عشاير و مردمي كه به حقوق واقعي خودشان دست يافته باشند قادر به مقابله با جريانهاي افراطي و تروريستي مانند داعش هستند. 6) معرفي مسئولان اعدام و كشتار و بمباران و موشك باران بيگناهان و فقر و فساد حكومتي به مردم و قرار دادن آنها در مقابل عدالت 7) برسميت شناختن استقلال دستگاه قضاييه و بركناري كساني كه در سالهاي گذشته قضاييه عراق را به ابزار دست مالكي تبديل كرده بودند 8) تحويل مسئولان 6 قتل عام در اشرف و ليبرتي به عدالت و رفع محاصره ضد انساني عليه پناهندگان ايراني در ليبرتي و تضمين حقوق و امنيت و حق مالكيت آنها بر اموالشان در ليبرتي و اشرف. ضميمه : وضعيت و تركيب نيروهاي شورشي جرياناتي كه تركيب نامتجانس را در ميان نيروهاي شورشي تشكيل داده اند در استانهاي مياني و شمالي عراق تشكيل داده اند و كنترل را از دست حكومت مركزي و ارتش مالكي خارج كردند به قرار زير هستند 1. تركيب عشاير و نيروهاي مسلح در حال قيام متحد آنها كه با داعش و جنايات آن مخالفت ميورزند: · شوراي عشاير عراق اين جريان بزرگترين جريان تشكيل دهنده قيام است. كه از عناصر عشاير مختلف سني تشكيل شده است. نيروهاي رزمنده آن افراد مسلح عشاير سني استانهاي شش گانه قيام ميباشند. معروفترين سخنگوي آن شيخ علي حاتم سليمان مواضع مترقي اتخاذ ميكند و در جريان حمله داعش به كردستان داعش را محكوم و اعلام همسويي با نيروهاي كرد كرده است. از زمان تهاجم داعش به كردستان در واقع يك مرزبندي جدي در نيروهاي در حال قيام در مقابل داعش به وجود آمده است كه متحد با اقليم كرستان نيز ميباشد. اين جريان همسو با هيات علماء مسلمين عراق ميباشد كه منجمله از شيخ حارث الضاري تبعيت ميكند كه مواضع ضد داعش و ضد رژيم ايران دارد و طرفدار همزيستي مذاهب مختلف در عراق ميباشد. شوراي عشاير و هيات علماي مسلمين كساني هستند كه به مدت يك سال اعتراضات گسترده صلح آميز عشاير در شش استان مركزي و شمالي عراق را هدايت كردند و خواسته شان برخورداري از حقوق ابتداي خود و شركت در تعيين شرنوشتشان ميباشد و مواضع معتدلي نسبت به ساير مذاهب برخوردارند. از ديگر شخصيتهاي مذهبي برجسته اين عشاير ميتوان از شيخ رافع الرفاعي مفتي ديار عراق نام برد. · شوراي عالي نظامي انقلاب عراق كه سخنگوي آن ژنرال مظهير القيسي از سخنگويان آن است شورايي است متشكل از نظامياني كه بعضا بعد از 2003 نيز در مواضع كليدي ارتش بوده اند و از مواضع وطن پرستانه دفاع ميكنند و با عشاير سني در ارتباط ميباشند و نيروهاي عمده آنها را اين عشاير تشكيل ميدهند. خصومت جدي با داعش دارند. هر چند عناصري از ارتش سابق عراق در ميان سران آن هستند ولي اين جريان را نمي توان يك جريان بعثي محسوب كرد. . 2. دومين گروه جريانات نزديك به حزب بعث ميباشند كه يك گروه آن وابسته به فرقه صوفي هاي نقشبنديه هستند كه تحت رهبري عزت ابراهيم الدوري معاون سابق شوراي فرماندهي انقلاب عراق كه از نزديك ترين ياران صدام حسين بود. همچنين گروهي نيز تحت عنوان حزب بعث فعاليت دارند. اين جريانات درگيريهايي با داعش داشته اند و پيرو ربوده شدن بعضي از اعضاي اين جريان توسط داعش، عزت ابراهيم موضع تمجديد آميزي از داعش نمود ولي عليرغم آن درگيريهاي پراكنده ميان رزمندگان بعثي و داعش در بعضي مناطق ادامه پيدا كرد. 3. سومين گروه جريان داعش است كه يك گروه افراطي بسيار خشن با مواضع بنيادگرايانه و بي رحمانه كه به طور گسترده به اقدامات تروريستي دست ميزند. اين جريان به رهبري ابوبكر البغدادي اعلام تشكيل يك نوع خلافت تحت عنوان دولت اسلامي در خاك عراق و سوريه زده است.در حال حاضر درگيريهايش را روي مناطق همجوار با اقليم كردستان متمركز كرده است. اين جريان بر اساس برآوردهاي موجود جمعا در عراق و سوريه ميان 3000 تا 16000 نفر نيرو دارد. هر چند بزرگترين جريان محسوب نمي شود ولي بدليل خشونت و تبليغات گسترده اي كه ميكند بيشترين بازتاب را در رسانه هاي خبري غربي دارد. بر خلاف بقيه جريانات بافت آن فقط عراقي نيست و عناصر چچني، ليبي و افغاني، بحريني و خليجي در ميان آنها بوفور حضور دارند. دسته ها و جريانات ديگر گروههاي سلفي و يا بعضا نزديك به القاعده هستند. مثل جرياني بنام ارتش اسلامي عراق كه در گذشته بطور گسترده اقدام به آدم ربايي كرده است و يا جيش المجاهدين و جماعت انصار الاسلام كه يك جريان اسلامگرا است و هر دو با داعش اختلافاتي دارند. شبه نظامياني كه در سمت مالكي و ارتش عراق هستند: بعد از فروپاشي ارتش عراق اساسا سازماندهي نيروهاي رزمنده در جهت مالكي را سپاه پاسداران رژيم به رياست قاسم سليماني به عهده گرفت كه همراه با 200 تن از افسران سپاه به بغداد رفت و ستادي تشكيل داد اين نيرو به سازماندهي شبه نظاميان پرداخت تفر بعد از سليماني كه در رأس اين سازماندهي است ابو مهدي مهندس است كه فرماندهي ستاد قاسم سليماني را به عهده دارد ، نفر بعد از ابو مهدي مهندس در سازماندهي شبه نظاميان هادي عامري فرمانده نيروي بدر و وزير ترابري مالكي است. سه جريان شبه نظامي شيعه تحت نفوذ ايران نيروهاي اصلي كنوني مسلح را تشكيل ميدهند هر سه جريان در كشتار متخصصين و پزشكان و روشنفكران و مخالفين دولت و اقليتهاي مسيحي و سني و شيعيان مخالف بيشترين نقش را در اين سالها داشته اند : 1) گردانها يا كتائب حزب الله است اين جريان نيز در سالهاي گذشته دست به عمليات تروريستي و كشتار جامعه مدني عراقي و همچنين اقليتها زده است. در دوران حضور نيروهاي آمريكايي نيز عليه اين نيروها عمليات تروريستي انجام داده است. همچنيم اين نيرو از سوي ايران به سوريه براي جنگيدن در كنار ارتش سوريه و عليه ارتش آزاد سوريه اعزام شده بود. كتائب حزب الله نيروي كيفي و محوري اين سه نيرو است. اين افراد به لحاظ مذهبي مقلد ولي فقيه ايران علي خامنه اي محسوب ميشوند، آنها در جنگ ايران و عراق در كنار سپاه پاسداران عليه ارتش عراق جنگيده اند و تحت فرماندهي افسران بالاي سپاه ميباشد. اين جريان در گذشته اقدام به كشتار و جنايات زيادي عليه اقليتها قومي و مذهبي زده است و به اقدامات تروريستي و آدم ربايي متوصل ميشود. در حال حاضر اين گروه عمليات كلاسيك و عمليات سنگين را در جبهه ها به عهده دارند. در حال حاضردر شمال بغداد، سامرا، در منطقه العوجه، صلاح الدين، تكريت حضور نظامي دارند. جيش المختار واثق البطاط نيز بخشي از كتائب حزب الله ميباشد. واثق البطاط حمله با راكت به كمپ ليبرتي عليه مجاهدين خلق را به عهده داشت. و طي ماههاي اخير در داخل بغداد دست به جنايات زيادي عليه اهالي سني مذهب زده است. 2) جريان عصائب اهل حق برهبري شيخ قيس خزئلي صادق جرياني است كه از ارتش مهدي مقتدي صدر انشعاب كرده و به مالكي پيوسته است. آنها عمليات تروريستي گسترده اي را عليه و اقليتهاي سني و شعيان مخالف و عليه نيروهاي آمريكايي در زمان حضور اين نيروها انجام داده است. اين نيرو همچنين براي نبرد در سوريه عليه ارتش آزاد سوريه شركت كرده بود. علاوه بر بغداد عصائب اهل حق در سامرا ، فلوجه و شمال بابل حضور دارند. عصائب الحق مثل بسيجي هاي ايراني هستند. بيشترين گروهي كه هم اكنون در محور ها و جبهه ها كشته ميدهند از اين نيرو هستند جرا كه تجربه جنك ندارند و بسيجي مي باشند. عصائب اهل الحق مستقيما با ايران كار ميكند و تحت فرماندهي مستقيم نيروي قدس سپاه هستند.عصائب اهل حق بدليل ارتكاب جنايات معروف به «نيروي كثيف » هستند و آن را بدرستي ارتش خصوصي مالكي توصيف ميكنند. 3) تيپ 9 بدر كه توسط سپاه پاسداران در سالهاي 80 تشكيل شد و بعد از سال 2003 تبديل به يك سازمان سياسي شد. رهبر آن هادي عامري وزير ترابري مالكي بوده است و در استان ديالي اساسا مشغول به جنگ است. ستاد اين نيرو در حال حاضر در كمپ اشرف كه متعلق به مجاهدين خلق است مستقر شده است و آنجا را اشغال نموده و اموال آن را به غارت برده است. اين نيرو در جريان نبردها از خود بي لياقتي بسياري نشان داده است و تعداد كشته هاي زيادي داده است. و نيروي قابل تكيه اي به لحاظ جنگدندگي محسوب نمي شود. ساير نيروهاي مطرح : علاوه بر نيروهاي فوق گروهاي مسلح ديگر نيز در صحنه حضور دارند : 4) گروهانهاي صلح (سرايات السلام) متعلق به مقتدي صدر براي حفاظت از مراقد مقدس وارد صحنه نظامي عراق شدند. اين گروه با مالكي اختلاف جدي دارد و اساسا رويكرد تدافعي و نه تهاجمي دارد. و از مواضع مالكي فاصله گرفته است. 5) نيروي ديگر مسلح در صحنه شوراهاي بيداري ميباشند كه در كنار ارتش آمريكا عليه القاعده جنگيده بودند اين نيروها كه از عشاير تشكيل شده بودند در دوران اخير بسيار تضعيف شده و بدليل سياست مالكي در ناديده گرفتن آنها ذوب شدند نيروي باقيمانده تحت هدايت احمد ابوريشه با ارتش و شبه نظاميان مالكي در سركوب عشاير شركت ميكند. 6) نيروي مسلح ديگر در صحنه پيشمرگه هاي كرد ميباشند كه از اقليم كردستان دفاع ميكنند و در حال حاضر در درگيري با نيروهاي داعش وارد شده اند اين نيروها بدليل كمكهاي تسليحاتي اخير و همچنين پيوستن نيروهاي عرب و كردي كه مورد تعرض داعش قرار گرفته اند در حال تقويت شدن ميباشند
.

No comments:

Post a Comment